خاقانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
جز ربات:برداشتن الگوی میانبر |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{{ویکیپدیا}} |
{{ویکیپدیا}} |
||
{{ناتمام}} |
{{ناتمام}} |
||
{{میانبر}} |
|||
[[رده:شاعران|خاقانی]] |
[[رده:شاعران|خاقانی]] |
نسخهٔ ۱۱ اکتبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۶:۰۶
خاقانی شروانی، یکی از بزرگترین قصیدهسرایان ایرانی است. زادگاه وی شروان و به تاریخ (۵۲۰ هجری قمری)است. او در سال (۵۹۵ هجری قمری) در تبریز درگذشت.
دارای منبع
دیوان اشعار
- «آن مصر مملكت كه تو ديدی خراب شد// وآن نيل مكرمت كه شنيدی سراب شد»
- «از مزاج اهل عالم مردمی كم جوی از آنك// هرگز از كاشانه كركس همايی برنخاست»
- «باور نكردمی كه رسد سوی كوه، كوه// مـردم رسد بهمردم باور بكردمی// كوهی بود تنم كه بدو كـوه غم رسيد// من مردمم چرا نرسيـدم بهمردمی»
- «جان صرف كند در آرزویم// گر خود همه شير مرغ جویم»
- «خصم تو كور و تو آئينه// كور آئينه شناسد؟ هيهات»
- «دورنگی ِ شب و روز ِ سپهر بوقلمون// پرند عمر تورا میبرند رنگ و بها»
- «همتت در جهان نمیگنجد// هفت دریا سـبو نمیدارد»
امثال و حکم - دهخدا
- «خركی را بهعروسی خواندند// خر بخنديد و شد از قهقهه سست// گفت من رقص ندانم بهسزا// مطـربی نيز ندانم بهدرست// بهر حمالی خواننـد مرا// كآب نيكـو كشـم و هيـزم چست»
- «شیر برفینم، نهآن شیری که بینی صولتم// گاو زرینم، نهآن گاوی که یابی عنبرم»
- «نشاید بردن اندُه را بهاندوه// نشاید کوفت آهن جز بهآهن»
- «وصل تو بیهجر توان ديدنی// گوشت جدا كی شود از استخوان.»
قصیده ایوان مدائن از دیوان خاقانی
- «ما بارگه دادیم، اين رفت ستم برما// بر قصر ستمکاران گوئی چهرسد خزلان»
قصیدهٔ اصفهان
- «نکهت حور است يا صفای صفاهان// جبهت جوز است يا لقای صفاهان// ديو رجيم، آنکه بود دزد بيانم// گر دم طغيان زد از همای صفاهان// او بهقيامت سپيدروی نخيزد// زانکه سيه بست برقفای صفاهان// اهل صفاهان مرا بدی زچه گويند// من چه خطا کردهام بجای صفاهان...// کردهٔ ِ قصار، پس عقوبت حداد// اين مثل است آن ِ اوليای ِ صفاهان»
بدون منبع
- «مرد که فردوس دید، کی نگرد خاکدان// وآنکه به دریا رسد، کی طلبد پارگین»
درباره خاقانی
- «کيست که پيغام من بهسوی شروان برد// يک سخن ازمن بدان مرد سخندان برد// گويد خاقانيا! اينهمه ناموس چيست// نه هرکه دو بيت گفت، لقب زخاقان برد»
- «همی گفتم که خاقانی دريغا گوی من باشد// دريغا من شدم آخر دريغا گوی خاقانی»
پیوند بهبیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |