محمدتقی شریعتی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
* « صبح زود از منزل بیرون میآمدم سلامی به حضرت رضا (علیهالسّلام) میدادم و از آن جا به درس مکاسب آقای سبزواری میرفتم و بعد از آنجا به مدرسه میرفتم. نه تنها نظامت (ناظم مدرسه است که در گذشته قسمتی از کارهای مدیر مدرسه را انجام میداد.) مدرسه، بلکه کفالت و ادارهاش هم با من بود » |
* « صبح زود از منزل بیرون میآمدم سلامی به حضرت رضا (علیهالسّلام) میدادم و از آن جا به درس مکاسب آقای سبزواری میرفتم و بعد از آنجا به مدرسه میرفتم. نه تنها نظامت (ناظم مدرسه است که در گذشته قسمتی از کارهای مدیر مدرسه را انجام میداد.) مدرسه، بلکه کفالت و ادارهاش هم با من بود » |
||
** <small> کیهان فرهنگی، ش ۱۱، سال 1363 </small> |
** <small> کیهان فرهنگی، ش ۱۱، سال 1363 </small> |
||
* « میخواستم به مقام اجتهاد برسم ولی رضاخان مدارس را برچید و طلاّب را به نظام وظیفه برد یا آنکه مجبور کرد که هرکدام کسب و کار دیگری پیش بگیرند » |
|||
** <small> مجله سروش، ش ۳، سال ۱۳۵۸، ص۱۶</small> |
|||
== در باره او == |
== در باره او == |
نسخهٔ ۱۹ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۲۶
محمدتقی شریعتی ، معروف به " سقراط خراسان " ، متولد 1286 ش در مزینان سبزوار، نو اندیش و پژوهشگر دینی ، نویسنده، مفسر قران ، سخنور، آموزگار، مصلح اجتماعی ، بنیانگزار " کانون نشر حقایق اسلامی " در مشهد و پدر " علی شریعتی " است .
گفتاوردها
- « بنام خدای تعالی نام این بنده محمدتقی نام خانوادگیم مزینانی شهرت شریعتی است. پدرم مرحوم شیخ محمود جدّم مرحوم آخوند ملاقربانعلی از شاگردان برجستهٔ مرحوم حاج ملاهادی سبزواری حکیم و فیلسوف شهیر شرق و ممتاز عصر خویش میباشد. طائفه مادری اینجانب نیز از روحانیون و سادات صحیحالنسب حسنی هستند. همه قبیلهٔ من عالمان دین بودند. حدود یک قرن مناصب دینی و ریاست روحانی آن حدود که از توابع قابل توجه و ممتاز سبزوار است و در گذشته به جهاتی که مجال بیانش نیست موقعیت بسیار مهمی داشته با پدران و اقوام من بوده است .«
- زندگینامهٔ محمدتقی شریعتی به قلم خودش، وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی [۱]
- « چون دو برادرم در مشهد مشغول تحصیل بودند، پدرم با حسن ظن که بهوش و استعداد من داشت و آینده درخشانی را برایم پیشبینی میکرد آن توانائی مالی را در خود نمیدید که مرا هم به مشهد بفرستد ولی اصرار و الحاح متوالی و شدید من که گاهی به گریه و زاری میکشید آن مرحوم را راضی کرد و در سن چهارده یا پانزده سالگی با هشتاد ریال خرج سفر حرکت نموده و بعد از نه روز با گاری مسافری وارد این شهر شدم و به تحصیل پرداختم. »
- زندگینامهٔ محمدتقی شریعتی به قلم خودش، وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی [۲]
- « کتب ادبی را با دقت زیاد میآموختم بطوریکه هر کتابی را بعد از خواندن درس میدادم و نوع آقایان طلّاب اغلب کتابهای درسی را تا آخر به درس نمیروند و بعضی کتب را بکلّی نمیخوانند ولی من جمیع آنها را از ابتدا تا انتها میخواندم و هیچ کتابی را هم ترک نمیکردم حتی وسواس در من پیدا شده بود که برای حصول اطمینان دو بار درس میگرفتم و از جمله حاشیه ملاعبدالّه ولآلی و قسمتی از مغنی و مطول را دو بار و هر کدام را نزد دو استاد خواندهام و این امر عادی شد که بکتب غیرادبی نیز سرایت کرد چنانچه مکاسب محرمّه را خدمت مرحوم آقای حاج میرزاحسن ارتضاء رحمةاله علیه و بعد از اول تا آخر تمام مکاسب را در محضر حضرت آیتاله فقیه سبزواری مد ظله آموختم »
- زندگینامهٔ محمدتقی شریعتی به قلم خودش، وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی [۳]
- « صبح زود از منزل بیرون میآمدم سلامی به حضرت رضا (علیهالسّلام) میدادم و از آن جا به درس مکاسب آقای سبزواری میرفتم و بعد از آنجا به مدرسه میرفتم. نه تنها نظامت (ناظم مدرسه است که در گذشته قسمتی از کارهای مدیر مدرسه را انجام میداد.) مدرسه، بلکه کفالت و ادارهاش هم با من بود »
- کیهان فرهنگی، ش ۱۱، سال 1363
- « میخواستم به مقام اجتهاد برسم ولی رضاخان مدارس را برچید و طلاّب را به نظام وظیفه برد یا آنکه مجبور کرد که هرکدام کسب و کار دیگری پیش بگیرند »
- مجله سروش، ش ۳، سال ۱۳۵۸، ص۱۶
در باره او
- « از آن شخصیتهای وارستهای که در محیط خود، بلکه در قلمروی پهناورتر از محیط خود، با گفتار و تالیفات و اعمالش در تبدیل حیات طبیعی محض نونهالان، جامعه به «حیات معقول»، تلاش و تکاپوهای مخلصانه و از روی ایمان انجام داده است، دانشمند ارجمند، مرحوم آقای محمّدتقی شریعتی بود که چند روز است چشم از این دنیا بربسته و دیده به بارگاه ربوبی گشوده است. این شخصیت، بیتردید از معلّمان و مربیّان والامقام این جامعه بوده است که اثر تعلیم و تربیت و ارشاداتشان در جو فرهنگ معنیدار این جامعه، استمرار خواهد داشت. این فقید علم و عمل و ارشاد، هزاران انسان حقیقتجو را به منابع چشمه سارهای حیات بخش هدایت نمود و آنان را از دشتهای سوزان «باری به هر جهت» و «سرخوشیهای اپیکوری» نجات داد. ایمان این تازه پریده از قفس مادّه و مادّیات، از حرکات چشم و نشستن و برخاستن گرفته تا نوشتههای ارزنده و سخنان با روحش میدرخشید. او ایمان داشت لذا میتوانست در دلهای پاکان این جامعه، بذرهای معرفت و ایمان را با آب حیات تعلیم و تربیت آبیاری نماید«
- علامه محمد تقی جعفری، کیهان فرهنگی، ش ۲، اردیبهشت ۱۳۶۶، ص۲۸
- « اکثریت مردم خراسان و همه فضلای ایران، استاد محمّدتقی شریعتی را میشناسند و لااقل نامش را شنیدهاند. این مرد محقّق و فاضل، از تربیت یافتگان حوزه علمیه خراسان است. پس از دوران تحصیل در مشهد مقدّس، وارد رشته تعلیم و تربیت شد و در اندک زمانی از چهرههای بسیار سرشناس و مشهور و مورد احترام فرهنگ خراسان گردید.
استاد شریعتی از یک خانواده اصیل روحانی و دانشمند خراسان است و ایمان و اعتقاد عمیق به قرآن در اعماق روحش خانه کرده است. نمیتوانست به تعلیم و تربیت نوجوانان بسنده کند. آتشی در دل داشت که او را آرام نمیگذاشت…. همه همّت و سعیش این بود که در آن طوفان سهمگین، «بگیرد غریق را» و چقدر فراوانند غریقانی که تنها دستی که به طرف آنها دراز شد و آنها را نجات داد، دست بیطمع شریعتی بود »
- استاد مرتضی مطهری ، پژوم، جعفر، یادنامه استاد محمّدتقی شریعتی، ص۷۷
- « امّا علاّمه محمّدتقی شریعتی، استاد تفسیر در دانشکده الهیات مشهد، فرشتهای مقدّس و روح وارسته و پاکیزهای است که در اندامی لاغر تمثّل یافته، اندامی که عبادت و مجاهدت آن را سخت ضعیف و لاغر ساخته است… و در یک کلمه، استاد شریعتی در جهاد و تلاش برای هدایت گستری و ابتکار شیوههای نو و کارآمد، برای دعوت و راهنمونی، تافتهای جدا بافته است و یگانه بینظیری است که در میان مردان علم و دین تا آنجا که من میدانم، نمونه دوّمی ندارد »
- استاد محمد جواد مغنیه، پژوم، جعفر، یادنامه استاد محمّدتقی شریعتی، ص۳۷۱