عمرو عاص: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
خط ۱: خط ۱:
فیلم حضرت علی (ع)"معاویه:قوی تر از علی سراغ داری؟
فیلم حضرت علی (ع)"معاویه:قوی تر از علی سراغ داری؟
عمرو عاص:اری جهل مردم...!!!
عمرو عاص:اری جهل مردم… !!!


===در جنگ صفین===
=== در جنگ صفین ===
''معاويه از مضمون سخنرانى علی پسر ابوطالب در ماجرای جنگ صفين آگاه شد.''
''معاویه از مضمون سخنرانی علی پسر ابوطالب در ماجرای جنگ صفین آگاه شد.''
:'''معاویه پسر ابی‌سفیان:'''اين همان شبى است كه على فرداى آن كار جنگ را يكسره خواهد كرد. اكنون چه بايد كرد؟
:'''معاویه پسر ابی‌سفیان:'''این همان شبی است که علی فردای آن کار جنگ را یکسره خواهد کرد. اکنون چه باید کرد؟
:'''عمرو پسر عاص:'''نه سربازان تو مانند سربازان او هستند ونه تو مانند او هستى. او به انگيزه دينى وعقيدتى نبرد مى‏كند، در حالى كه تو به انگيزه ديگر. تو خواهان زندگى هستى واو خواهان شهادت.سپاه عراق از پيروزى تو بر خود مى‏ترسد، در حالى كه سپاه شام از پيروزى على هراسى ندارد.
:'''عمرو پسر عاص:'''نه سربازان تو مانند سربازان او هستند ونه تو مانند او هستی. او به انگیزه دینی وعقیدتی نبرد می‌کند، در حالی که تو به انگیزه دیگر. تو خواهان زندگی هستی واو خواهان شهادت. سپاه عراق از پیروزی تو بر خود می‌ترسد، در حالی که سپاه شام از پیروزی علی هراسی ندارد.
:'''معاویه پسر ابی‌سفیان:'''پس چه بايد كرد؟
:'''معاویه پسر ابی‌سفیان:'''پس چه باید کرد؟
:'''عمرو پسر عاص:'''بايد پيشنهادى كرد كه اگر بپذيرند دچار اختلاف شوند واگر نپذيرند نيز دچار دو دستگى گردند; آنان را به كتاب خدا دعوت كن تا ميان تو وآنان حاكم باشد. در اين صورت تو به خواسته خود نائل مى‏آيى. اين مطلب مدتها در ذهن من بود ولى از ابراز آن خوددارى مى‏كردم تا وقت آن برسد.
:'''عمرو پسر عاص:'''باید پیشنهادی کرد که اگر بپذیرند دچار اختلاف شوند واگر نپذیرند نیز دچار دو دستگی گردند؛ آنان را به کتاب خدا دعوت کن تا میان تو وآنان حاکم باشد. در این صورت تو به خواسته خود نائل می‌آیی. این مطلب مدتها در ذهن من بود ولی از ابراز آن خودداری می‌کردم تا وقت آن برسد.
----
----
:'''عمرو پسر عاص:''' در میسره سپاه على بن ابى طالب علیه السلام اقوام و بستگان من از قبیله ربیعه حضور دارند، اگر رخصت دهى نزد آنان روم ، تا شاید در بین آنان شك برانگیزم تا به سوى تو برگردند و سپاه على علیه السلام را ترك كنند.
:'''عمرو پسر عاص:''' در میسره سپاه علی بن ابی طالب علیه السلام اقوام و بستگان من از قبیله ربیعه حضور دارند، اگر رخصت دهی نزد آنان روم، تا شاید در بین آنان شک برانگیزم تا به سوی تو برگردند و سپاه علی علیه السلام را ترک کنند.
:'''معاویه پسر ابی‌سفیان:''' اى عمروعاص كار از این حرفها گذشته كه بتوان با مكر و حیله كارى كرد من مصلحت نمى دانم و لیكن تو هر گونه دوست دارى عمل كن .
:'''معاویه پسر ابی‌سفیان:''' ای عمروعاص کار از این حرفها گذشته که بتوان با مکر و حیله کاری کرد من مصلحت نمی‌دانم و لیکن تو هر گونه دوست داری عمل کن.
عمروعاص بر استر خویش نشست ، به میسره سپاه على علیه السلام نزدیك شد
عمروعاص بر استر خویش نشست، به میسره سپاه علی علیه السلام نزدیک شد
:'''عمرو پسر عاص:'''اى خویشاوندان مادرم ! من عمروعاص هستم ، یكى از شما نزد من بیاید تا با او سخن بگویم .
:'''عمرو پسر عاص:'''ای خویشاوندان مادرم! من عمروعاص هستم، یکی از شما نزد من بیاید تا با او سخن بگویم.
مردى از قبیله عبدالقیس به نام عقیل بن شویره بیرون آمد.
مردی از قبیله عبدالقیس به نام عقیل بن شویره بیرون آمد.
:'''عمرو پسر عاص:'''كیستى ؟
:'''عمرو پسر عاص:'''کیستی؟
:'''عقیل بن شویره:''' مردى از عبدالقیس كه در جنگ جمل سعادت خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام را داشتم و امروز در صفین هستم و امروز من با دیروز من هیچ فرقى نكرده است . اما تو اى شیخ قریش ، شرم ندارى از خداى تعالى نمى ترسى كه معاویه را بر على بن ابى طالب علیه السلام ترجیح دادى و دین خود را به امارت مصر فروختى ، چرا كمر خدمت به یارى معاویه طلیق بستى و بر ضد سرور و سادات مهاجرین و انصار، على بن ابى طالب علیه السلام جنگ راه انداختى . گیرم امارت مصر به تو رسید، از فرعون مصر بالاتر نخواهى شد.
:'''عقیل بن شویره:''' مردی از عبدالقیس که در جنگ جمل سعادت خدمت امیرالمؤ منین علی علیه السلام را داشتم و امروز در صفین هستم و امروز من با دیروز من هیچ فرقی نکرده‌است. اما تو ای شیخ قریش، شرم نداری از خدای تعالی نمی‌ترسی که معاویه را بر علی بن ابی طالب علیه السلام ترجیح دادی و دین خود را به امارت مصر فروختی، چرا کمر خدمت به یاری معاویه طلیق بستی و بر ضد سرور و سادات مهاجرین و انصار، علی بن ابی طالب علیه السلام جنگ راه انداختی. گیرم امارت مصر به تو رسید، از فرعون مصر بالاتر نخواهی شد.
:'''عمرو پسر عاص:'''اى عقیل ، مرد دیگرى را بگو بیاید تا با او سخن بگویم .
:'''عمرو پسر عاص:'''ای عقیل، مرد دیگری را بگو بیاید تا با او سخن بگویم.
:'''عقیل بن شویره:''' اى عمروعاص ! هر كس در این لشكر باشد در عداوت و كینه نسبت به تو و معاویه مثل من است و تو را بر متابعت و همدستى با معاویه ملامت خواهد كرد.
:'''عقیل بن شویره:''' ای عمروعاص! هر کس در این لشکر باشد در عداوت و کینه نسبت به تو و معاویه مثل من است و تو را بر متابعت و همدستی با معاویه ملامت خواهد کرد.


== بدون منبع ==
== بدون منبع ==
* «[[عدالت]] تنها عسلی است که آدمی به تلخی می‌خورد»


== دربارهٔ او ==
* «[[عدالت]] تنها عسلی است که آدمی به تلخی می خورد »
* «شگفتا از پسر نابغه! شامیان را گفته‌است، من مردی لاف گویم با لعب بسیار، عبث کارم، و کوشا در این کار. همانا، آنچه گفته نادرست بوده، و به گناه دهان گشوده، همانا بدترین گفتار، سخن دروغ است که چراغ آن بی فروغ است. امّا او می‌گوید و دروغ می‌گوید. وعده می‌دهد و خلاف آن می‌پوید. می‌خواهد و می‌ستهد، از او می‌خواهند و زُفتی می‌کند. پیمان را به سر نمی‌برد و پیوند خویشان را می‌بّرد.

== درباره او ==
* «شگفتا از پسر نابغه! شامیان را گفته است، من مردی لاف گویم با لعب بسیار، عبث کارم، و کوشا در این کار. همانا، آنچه گفته نادرست بوده، و به گناه دهان گشوده، همانا بدترین گفتار، سخن دروغ است که چراغ آن بی فروغ است. امّا او می‌گوید و دروغ می‌گوید. وعده می‌دهد و خلاف آن می‌پوید. می‌خواهد و می‌ستهد، از او می‌خواهند و زُفتی می‌کند. پیمان را به سر نمی‌برد و پیوند خویشان را می‌بّرد.
** ''[[علی بن ابی‌طالب]]'' ''نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب دربارهٔ عمرو پسر عاص''
** ''[[علی بن ابی‌طالب]]'' ''نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب دربارهٔ عمرو پسر عاص''
* «چون سخن جنگ در میان باشد، دلیر است و بر امر و نهی چیر، و چون تیغ از نیام برآید و وقت کارزار درآید، بزرگترین نیرنگ او این است که عورت خویش گشاید. !
* «چون سخن جنگ در میان باشد، دلیر است و بر امر و نهی چیر، و چون تیغ از نیام برآید و وقت کارزار درآید، بزرگترین نیرنگ او این است که عورت خویش گشاید.
** ''[[علی بن ابی‌طالب]]'' ''نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب دربارهٔ عمرو پسر عاص''
** ''[[علی بن ابی‌طالب]]'' ''نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب دربارهٔ عمرو پسر عاص''
* «او با معاویه بیعت نکرد، مگر بدان شرط که او را پاداشی رساند، و در مقابل ترک دین خویش لقمه‌ای بدو خوراند.
* «او با معاویه بیعت نکرد، مگر بدان شرط که او را پاداشی رساند، و در مقابل ترک دین خویش لقمه‌ای بدو خوراند.
خط ۳۵: خط ۳۴:
** ''[[علی بن ابی‌طالب]]'' ''نهج البلاغه نامه سی و نهم، از علی بن ابوطالب به عمرو پسر عاص''
** ''[[علی بن ابی‌طالب]]'' ''نهج البلاغه نامه سی و نهم، از علی بن ابوطالب به عمرو پسر عاص''
{{ناتمام}}
{{ناتمام}}



{{ویکی‌پدیا}}
{{ویکی‌پدیا}}

نسخهٔ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۲۳

فیلم حضرت علی (ع)"معاویه:قوی تر از علی سراغ داری؟ عمرو عاص:اری جهل مردم… !!!

در جنگ صفین

معاویه از مضمون سخنرانی علی پسر ابوطالب در ماجرای جنگ صفین آگاه شد.

معاویه پسر ابی‌سفیان:این همان شبی است که علی فردای آن کار جنگ را یکسره خواهد کرد. اکنون چه باید کرد؟
عمرو پسر عاص:نه سربازان تو مانند سربازان او هستند ونه تو مانند او هستی. او به انگیزه دینی وعقیدتی نبرد می‌کند، در حالی که تو به انگیزه دیگر. تو خواهان زندگی هستی واو خواهان شهادت. سپاه عراق از پیروزی تو بر خود می‌ترسد، در حالی که سپاه شام از پیروزی علی هراسی ندارد.
معاویه پسر ابی‌سفیان:پس چه باید کرد؟
عمرو پسر عاص:باید پیشنهادی کرد که اگر بپذیرند دچار اختلاف شوند واگر نپذیرند نیز دچار دو دستگی گردند؛ آنان را به کتاب خدا دعوت کن تا میان تو وآنان حاکم باشد. در این صورت تو به خواسته خود نائل می‌آیی. این مطلب مدتها در ذهن من بود ولی از ابراز آن خودداری می‌کردم تا وقت آن برسد.

عمرو پسر عاص: در میسره سپاه علی بن ابی طالب علیه السلام اقوام و بستگان من از قبیله ربیعه حضور دارند، اگر رخصت دهی نزد آنان روم، تا شاید در بین آنان شک برانگیزم تا به سوی تو برگردند و سپاه علی علیه السلام را ترک کنند.
معاویه پسر ابی‌سفیان: ای عمروعاص کار از این حرفها گذشته که بتوان با مکر و حیله کاری کرد من مصلحت نمی‌دانم و لیکن تو هر گونه دوست داری عمل کن.

عمروعاص بر استر خویش نشست، به میسره سپاه علی علیه السلام نزدیک شد

عمرو پسر عاص:ای خویشاوندان مادرم! من عمروعاص هستم، یکی از شما نزد من بیاید تا با او سخن بگویم.

مردی از قبیله عبدالقیس به نام عقیل بن شویره بیرون آمد.

عمرو پسر عاص:کیستی؟
عقیل بن شویره: مردی از عبدالقیس که در جنگ جمل سعادت خدمت امیرالمؤ منین علی علیه السلام را داشتم و امروز در صفین هستم و امروز من با دیروز من هیچ فرقی نکرده‌است. اما تو ای شیخ قریش، شرم نداری از خدای تعالی نمی‌ترسی که معاویه را بر علی بن ابی طالب علیه السلام ترجیح دادی و دین خود را به امارت مصر فروختی، چرا کمر خدمت به یاری معاویه طلیق بستی و بر ضد سرور و سادات مهاجرین و انصار، علی بن ابی طالب علیه السلام جنگ راه انداختی. گیرم امارت مصر به تو رسید، از فرعون مصر بالاتر نخواهی شد.
عمرو پسر عاص:ای عقیل، مرد دیگری را بگو بیاید تا با او سخن بگویم.
عقیل بن شویره: ای عمروعاص! هر کس در این لشکر باشد در عداوت و کینه نسبت به تو و معاویه مثل من است و تو را بر متابعت و همدستی با معاویه ملامت خواهد کرد.

بدون منبع

  • «عدالت تنها عسلی است که آدمی به تلخی می‌خورد»

دربارهٔ او

  • «شگفتا از پسر نابغه! شامیان را گفته‌است، من مردی لاف گویم با لعب بسیار، عبث کارم، و کوشا در این کار. همانا، آنچه گفته نادرست بوده، و به گناه دهان گشوده، همانا بدترین گفتار، سخن دروغ است که چراغ آن بی فروغ است. امّا او می‌گوید و دروغ می‌گوید. وعده می‌دهد و خلاف آن می‌پوید. می‌خواهد و می‌ستهد، از او می‌خواهند و زُفتی می‌کند. پیمان را به سر نمی‌برد و پیوند خویشان را می‌بّرد.
    • علی بن ابی‌طالب نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب دربارهٔ عمرو پسر عاص
  • «چون سخن جنگ در میان باشد، دلیر است و بر امر و نهی چیر، و چون تیغ از نیام برآید و وقت کارزار درآید، بزرگترین نیرنگ او این است که عورت خویش گشاید.
    • علی بن ابی‌طالب نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب دربارهٔ عمرو پسر عاص
  • «او با معاویه بیعت نکرد، مگر بدان شرط که او را پاداشی رساند، و در مقابل ترک دین خویش لقمه‌ای بدو خوراند.
    • علی بن ابی‌طالب نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب دربارهٔ عمرو پسر عاص
  • «تو دینت را پیرو دنیای کسی کردی که گمراهی‌اش آشکار است و زشتی او پدیدار. تو سر در پی او نهادی و به طلب زیادت او ایستادی. چون سگ که پی شیر رود، و به چنگال آن نگرد و زیادت شکار او را انتظار برد.
  • «پس دنیا و آخرت خود را به باد دادی و اگر خواهان حق بودی بر آنچه می‌خواستی دست می‌نهادی. اگر خدا مرا بر تو و پسر ابو سفیان مسلط ساخت سزای کاری را که کردید بدهم، و اگر مرا عاجز کردن توانید و خود پایدار مانید، آنچه پیش روی شماست برای شما بدتر است که آن عذاب خداست.
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
عمرو عاص
دارد.