خدا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز Sharaky صفحهٔ خداوند پشتیبان تشکیلات خودگردان اخراجی است و خواهد بود را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به خدا... |
مکاشفه ۴:۱۱ |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
* «ای کاش خدا نشانهای واضح به من میداد! مثلاً حسابی پر از پول در یک بانک سوئیسی.» |
* «ای کاش خدا نشانهای واضح به من میداد! مثلاً حسابی پر از پول در یک بانک سوئیسی.» |
||
** [[وودی آلن]] |
** [[وودی آلن]] |
||
* «ای یَهُوَه خدای ما، جلال و حرمت و قدرت شایستهٔ توست؛ زیرا تو همه چیز را آفریدی و به خواست تو بود که همه چیز به وجود آمد و آفریده شد.» |
|||
** ''[[مکاشفه ۴:۱۱]]'' |
|||
* «خدا مرده. [[کارل مارکس|مارکس]] مرده؛ و من خودم حس خیلی خوبی ندارم.» |
* «خدا مرده. [[کارل مارکس|مارکس]] مرده؛ و من خودم حس خیلی خوبی ندارم.» |
||
** [[اوژن یونسکو]] |
** [[اوژن یونسکو]] |
نسخهٔ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۱۶
خدا وجودی است که مورد پرستش قرار میگیرد و باور میرود که جهان را خلق کرده است.
گفتاوردها
- «بسیاری از مردم که خدا را یافتهاند، از او خوششان نیامده و بقیه عمر را از اوگریزان بودهاند.»
- «ای کاش خدا نشانهای واضح به من میداد! مثلاً حسابی پر از پول در یک بانک سوئیسی.»
- «ای یَهُوَه خدای ما، جلال و حرمت و قدرت شایستهٔ توست؛ زیرا تو همه چیز را آفریدی و به خواست تو بود که همه چیز به وجود آمد و آفریده شد.»
- «خدا مرده. مارکس مرده؛ و من خودم حس خیلی خوبی ندارم.»
- «من به خدا اعتقادی ندارم، وجود او توسط علم رد شده است. اما در اردوگاههای کار اجباری یاد گرفتم که به انسانها اعتقاد پیدا کنم.»
- «اینکه خدا وجود ندارد را نمیتوانم انکار کنم، اینکه تمام وجودم برای خدا زاری میکند را نمیتوانم فراموش کنم.»
- «آن که وصف آفریدهای چون خود را نتواند، وصف کردن خدای خویش را چگونه داند؟»
- علی بن ابیطالب نهج البلاغه، خطبه، ۱۱۲
- «من مسیحی هستم و با فرهنگ مسیحی بزرگ شدهام، اما درمورد ادیان مختلف تحقیق کردهام و متوجه شدهام که خداوند در همه ادیان مشترک است.»
- «من از خداوند به خاطر موهبتهای سخاوتمندانهاش متشکرم. او به من شهامت و ایمان به خودم را داد.»
- «در میان کودها و زبالهها
- معیاری مییابم برای سنجش انسانیّت، انگیزهای
- همچون حضور خدا.
- بیهیچ تردید، در کودها و زبالهها و در حرکات گربهٔ بازیگوش
- خدا حضوری آشکار دارد
- آنجاست! او را بنگرید! راست در برابر چشمانتان.
- نیز حضور خدا را در جارویی که به دست میگیرم
- در تارهای عنکبوتِ لانهکرده در کنج سقف
- و بیش از همه در سکوت ژرفِ گورستان حس میکنم
- بیاعتنا به آن تردید همیشگی، در عمقِ جانِ انسان
- که هیچ چیز نمیتواند باشد جز خلأئی عیمق،
- نشأتگرفته از جهلِ مطلق.»
- — استوی اسمیت در در میانِ زبالهها[۳]
منابع
- ↑ http://www.sharghdaily.ir/News/55138/در-جستوجوی-معنای-نور
- ↑ http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/l/lorettayou195833.html
- ↑ حسنزاده, فریده. شعر زنان در سدهٔ بیستم میلادی. تهران: نگاه, 2001. 395. ISBN 9643510476.