خدا: تفاوت میان نسخهها
←منابع: منابع 1- قرآن كريم 2- كافي (ط - دارالحديث) 3- نهج البلاغة 4- بحار الأنوار (ط - بيروت) 5- عيون أخبار الرضا عليه السلام 6- الإحتجاج على أهل ا |
|||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
[[رده:دین]] |
[[رده:دین]] |
||
[[رده:معنویت]] |
[[رده:معنویت]] |
||
بسم الله الرحمن الرحيم |
|||
تحول و محدويت در موجودات، اساس استدلال هاي توحيدي قرآن كريم و احاديث |
|||
چكيده |
|||
از فواید اعتقاد به وجود و یگانگی خداوند متعال و نفی قدرت از غیر او، ایمان به آخرت و قدرت خداوند بر آفرینش دوباره انسان و ترس از عذاب و امید به ثواب است. با نگاه به مجموعهي آيات و روايات، نحوه استدلال بر وجود خداوند و يكتايي او، مشخص ميشود و هدايتي مستقيم به حقيقت است. هدف در اين مقاله، بازخواني متون آيات و روايات و تجميع و دستهبندي آن بر اساس نوع استدلال آنها بر وجود خداوند و يكتايي خداوند است. در آيات و روايات به مشاهده آنچه در آسمان و زمين هست امر شده و تحول در موجودات تحول پذیر و تفاوت و محدوديت در موجودات بیتغییر و ساكن، نشانه وجود خداوند متعال معرفي گرديده و براي پيبردن به وجود خداوند متعال يادآوري شدهاند. توجه دادن به محدوديتِ موجودات ثابت، با ذكر موجودات متفاوت كه در مجاورت هم هستند و نيز توجه دادن به سير تحولات خلقت با ذكر موجودات متحول، بارها در قرآن كريم به عنوان صفت مخلوق و دليل ضعف و فقر آن آمده است؛ همچنان كه منزه و پاك بودن خالق از تحول و محدوديت و داشتن قرين مورد تاكيد قرار گرفته است. عبارت «خلقا من بعد خلق» كه مراحل خلقت انسان را بيان ميكند به تحول يا از بين رفتن حالتي و پديد آمدن حالتي ديگر بدست تقدير الهي اشاره دارد. همچنين عباراتي نظير «من الجبال جدد بيض» كه به خطوط يا رگههاي سفيد كوهها اشاره دارد، خلقت اين اشياء محدود و متفاوت را به خداوند نامحدود نسبت ميدهد چراكه اگر سنگ سفيد استعداد خود به خود وجود داشتن دارد، چرا بزرگتر نبوده اما سنگ قرمز، سفيد را و بالعكس هم را محدود نكردهاند لذا صفات حاكم و قسمت كننده و غالب را به خالقي در وراي آن دو نسبت ميدهد. اين مطلب از عبارت «جنبتها لولا التكمله» در نهج البلاغه بدست مي آيد و پرسش «لو لا» به معني چرا نه كه براى ممانعت از كامل شدن است، آن ادوات را از كامل شدن دور مىسازد. در حديث امام صادق عليه السلام، تحول كه عبارت از ايجاد و زوال يا جاري شدن دو حالت است، مطرح شده همچنين محدوديت و كوچكي اشياء ساكن و بدون تحول و امكان بزرگتر شدن آنها با اضافه شدن مثل آن به آن، ياد شده و تحول و محدوديت موجودات، نشان و آيهاي بر مصنوع بودن اين سنخ موجودات دانسته شده كه نشان دهنده وجود خالق براي آنهاست. همچنين تحولات و جريان خاص و پا برجاي عالم خلقت دلالت بر وحدت تدبير و يكتايي مدبر دارد. در اين مقاله سعي شده است نشان داده شود كه اين الگوي استدلال در ساير متون بارها تكرار شده و همسويي و همبياني احاديث و آيات و كمك متقابل آنها در متذكر ساختن انسان به وجود و يگانگي خداوند بر دو اساس مجزاي تحول و تفاوت در عالم مورد توجه قرار ميگيرد. |
|||
كلمات كليدي: وجود و يكتايي خداوند، تحول، تفاوت، قرآن كريم، احاديث، استدلال. |
|||
نتيجهگيري |
|||
هدف در اين متن، ترويج ارزشهاي نهفته دركلمات نوراني قرآن كريم و احاديث اهل البيت بود كه شفاي دلها و جانهاست تا نشان داده شود بايد به ظرائف و كليدهاي فهم در ميان متون روايي و آيات قرآن كريم توجه كرد كه انسان را بينياز از نگاه به شرق و غرب و به راه سلامت هدايت ميكند..در قرآن كريم و متون روايي، به مشاهده آنچه در آسمان وزمين است امر شده و نحوهي عمل دست قدرت الهي بر مخلوقات، بيان شده است تا پاسخ داده شود چرا به خداوند متعال نياز دارند. تلاش اين نوشتار توجه به تاكيد قرآن كريم و احاديث بر تحول و تفاوت موجودات به عنوان نشانهاي از وجود خداوند متعال است و استفاده از شرح و توضیحی است که این متون نسبت به هم دارند. در این مقاله برای ترسیم کیفیت استدلال بر توحید، از آیات و روایات و توضیح و تبینی که برای خود یا نسبت به یكدیگر متضمنند استفاده شده است. هم بياني آيات و روايات با مقايسه آياتي نظير «ان الله فالق الحب و النوي» و روايتي كه در آن، امام صادق عليه السلام رويش جوانه از دانه كه همزمان با از بين رفتن شكل اول دانه است را، به خداوند نسبت دادهاند کاملا مشخص است. همچنين تذكر قرآن كريم به عدم تساوي اشياء متضاد و مجاور و تاكيد بر تفاوت آنها و احادیثی نظير «بمضادته بين الاشياء...» از امام علي عيه السلام، تشابه و توافق كامل دارد يا عبارت «هذا اكبر» در آيات مربوط به استدلال حضرت ابراهيم عليه السلام كه اشاره به بزرگتر بودن خورشيد نسبت به ماه و ستاره و نقص خورشيد نيز دارد شباهت به استدلال حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم بر نياز بنا به اجزاي ديگر آن براي تقويت و بهبود تماميت دارد. در قسمت های دیگری از نهج البلاغه نیز، ناقص بودن، دارای جزء بودن و دارای قرین بودن، آية المصنوع به معني علامت و نشانهي ساخته شده بودن شمرده شدهاند و از خداوند نفی شدهاند زیرا موجودی با این صفات، خود دلیلی است برای صانعی برای خود و خداوند متعال چنین توصیف نمیشود.مراجعه به آيات قرآن كريم و احاديث درباره توحيد و بازخواني و دقت و تامل به منظور دستهبندي متون به دو دسته و ذكر نمونههاي مشابه و آنگاه يافتن روش استدلال بر وجود خداوند براساس این متون، بخش اول اين مقاله بود. در اثبات يكتايي خداوند، با همان استدلال بر وجود خدا براي اشياء ضد، وجود اين تضاد بين خدا و خدايي ديگر، نفي و يكتايي ذات خداوند نيز اثبات ميشود. پس عبارت كليدي "بمضادته بين الاشياء عرف ان لا ضد له" از امام علي عليه السلام و امام رضا عليه السلام همانطور كه از معناي آن پيداست، روش استدلال بر وجود خداوند و نيز يكتايي خداوند را نشان ميدهد. روش ديگر اثبات يكتايي خداوند در متون، وقوع سير خاص تحولات جهان است، پس تحول موجودات دلالت بر وجود خداوند تحول دهنده دارد و عدم نزاع بر سر وقوع اين سير تحولات در جهت خاص نيز دلالت بر يكتايي خداوند تدبير كننده و نبود خداي منازع ديگر دارد. در مجموع، متون آيات و احاديث خداوند متعال را محدود آفريننده و تحول دهنده معرفي ميكنند و همچنين تحول و تركيب را از خداوند متعال نفي ميكنند. دیدن صفات ضعف و نشانگر مخلوق بودن در غیر خدا، موجب عدم تکیه بر دنیا و فریفته نشدن به جلوه های مادی و وعده های بی اساس شیطان و هواهای نفسانی میشود و لذا شخص موحد خدا را ولی خود میداند و در راه رضای او حرکت میکند و نداي «الله خير و ابقي» سر ميدهد. |
نسخهٔ ۱۰ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۵۱
خدا وجودی است که مورد پرستش قرار میگیرد و باور میرود که جهان را خلق کرده است.
گفتاوردها
- «بسیاری از مردم که خدا را یافتهاند، از او خوششان نیامده و بقیه عمر را از اوگریزان بودهاند.»
- «ای کاش خدا نشانهای واضح به من میداد! مثلاً حسابی پر از پول در یک بانک سوئیسی.»
- «خدا مرده. مارکس مرده؛ و من خودم حس خیلی خوبی ندارم.»
- «من به خدا اعتقادی ندارم، وجود او توسط علم رد شده است. اما در اردوگاههای کار اجباری یاد گرفتم که به انسانها اعتقاد پیدا کنم.»
- «اینکه خدا وجود ندارد را نمیتوانم انکار کنم، اینکه تمام وجودم برای خدا زاری میکند را نمیتوانم فراموش کنم.»
- «آن که وصف آفریدهای چون خود را نتواند، وصف کردن خدای خویش را چگونه داند؟»
- علی بن ابیطالب نهج البلاغه، خطبه، ۱۱۲
- «من مسیحی هستم و با فرهنگ مسیحی بزرگ شدهام، اما درمورد ادیان مختلف تحقیق کردهام و متوجه شدهام که خداوند در همه ادیان مشترک است.»
- «من از خداوند به خاطر موهبتهای سخاوتمندانهاش متشکرم. او به من شهامت و ایمان به خودم را داد.»
- «در میان کودها و زبالهها
- معیاری مییابم برای سنجش انسانیّت، انگیزهای
- همچون حضور خدا.
- بیهیچ تردید، در کودها و زبالهها و در حرکات گربهٔ بازیگوش
- خدا حضوری آشکار دارد
- آنجاست! او را بنگرید! راست در برابر چشمانتان.
- نیز حضور خدا را در جارویی که به دست میگیرم
- در تارهای عنکبوتِ لانهکرده در کنج سقف
- و بیش از همه در سکوت ژرفِ گورستان حس میکنم
- بیاعتنا به آن تردید همیشگی، در عمقِ جانِ انسان
- که هیچ چیز نمیتواند باشد جز خلأئی عیمق،
- نشأتگرفته از جهلِ مطلق.»
- — استوی اسمیت در در میانِ زبالهها[۳]
منابع
بسم الله الرحمن الرحيم
تحول و محدويت در موجودات، اساس استدلال هاي توحيدي قرآن كريم و احاديث
چكيده
از فواید اعتقاد به وجود و یگانگی خداوند متعال و نفی قدرت از غیر او، ایمان به آخرت و قدرت خداوند بر آفرینش دوباره انسان و ترس از عذاب و امید به ثواب است. با نگاه به مجموعهي آيات و روايات، نحوه استدلال بر وجود خداوند و يكتايي او، مشخص ميشود و هدايتي مستقيم به حقيقت است. هدف در اين مقاله، بازخواني متون آيات و روايات و تجميع و دستهبندي آن بر اساس نوع استدلال آنها بر وجود خداوند و يكتايي خداوند است. در آيات و روايات به مشاهده آنچه در آسمان و زمين هست امر شده و تحول در موجودات تحول پذیر و تفاوت و محدوديت در موجودات بیتغییر و ساكن، نشانه وجود خداوند متعال معرفي گرديده و براي پيبردن به وجود خداوند متعال يادآوري شدهاند. توجه دادن به محدوديتِ موجودات ثابت، با ذكر موجودات متفاوت كه در مجاورت هم هستند و نيز توجه دادن به سير تحولات خلقت با ذكر موجودات متحول، بارها در قرآن كريم به عنوان صفت مخلوق و دليل ضعف و فقر آن آمده است؛ همچنان كه منزه و پاك بودن خالق از تحول و محدوديت و داشتن قرين مورد تاكيد قرار گرفته است. عبارت «خلقا من بعد خلق» كه مراحل خلقت انسان را بيان ميكند به تحول يا از بين رفتن حالتي و پديد آمدن حالتي ديگر بدست تقدير الهي اشاره دارد. همچنين عباراتي نظير «من الجبال جدد بيض» كه به خطوط يا رگههاي سفيد كوهها اشاره دارد، خلقت اين اشياء محدود و متفاوت را به خداوند نامحدود نسبت ميدهد چراكه اگر سنگ سفيد استعداد خود به خود وجود داشتن دارد، چرا بزرگتر نبوده اما سنگ قرمز، سفيد را و بالعكس هم را محدود نكردهاند لذا صفات حاكم و قسمت كننده و غالب را به خالقي در وراي آن دو نسبت ميدهد. اين مطلب از عبارت «جنبتها لولا التكمله» در نهج البلاغه بدست مي آيد و پرسش «لو لا» به معني چرا نه كه براى ممانعت از كامل شدن است، آن ادوات را از كامل شدن دور مىسازد. در حديث امام صادق عليه السلام، تحول كه عبارت از ايجاد و زوال يا جاري شدن دو حالت است، مطرح شده همچنين محدوديت و كوچكي اشياء ساكن و بدون تحول و امكان بزرگتر شدن آنها با اضافه شدن مثل آن به آن، ياد شده و تحول و محدوديت موجودات، نشان و آيهاي بر مصنوع بودن اين سنخ موجودات دانسته شده كه نشان دهنده وجود خالق براي آنهاست. همچنين تحولات و جريان خاص و پا برجاي عالم خلقت دلالت بر وحدت تدبير و يكتايي مدبر دارد. در اين مقاله سعي شده است نشان داده شود كه اين الگوي استدلال در ساير متون بارها تكرار شده و همسويي و همبياني احاديث و آيات و كمك متقابل آنها در متذكر ساختن انسان به وجود و يگانگي خداوند بر دو اساس مجزاي تحول و تفاوت در عالم مورد توجه قرار ميگيرد.
كلمات كليدي: وجود و يكتايي خداوند، تحول، تفاوت، قرآن كريم، احاديث، استدلال.
نتيجهگيري هدف در اين متن، ترويج ارزشهاي نهفته دركلمات نوراني قرآن كريم و احاديث اهل البيت بود كه شفاي دلها و جانهاست تا نشان داده شود بايد به ظرائف و كليدهاي فهم در ميان متون روايي و آيات قرآن كريم توجه كرد كه انسان را بينياز از نگاه به شرق و غرب و به راه سلامت هدايت ميكند..در قرآن كريم و متون روايي، به مشاهده آنچه در آسمان وزمين است امر شده و نحوهي عمل دست قدرت الهي بر مخلوقات، بيان شده است تا پاسخ داده شود چرا به خداوند متعال نياز دارند. تلاش اين نوشتار توجه به تاكيد قرآن كريم و احاديث بر تحول و تفاوت موجودات به عنوان نشانهاي از وجود خداوند متعال است و استفاده از شرح و توضیحی است که این متون نسبت به هم دارند. در این مقاله برای ترسیم کیفیت استدلال بر توحید، از آیات و روایات و توضیح و تبینی که برای خود یا نسبت به یكدیگر متضمنند استفاده شده است. هم بياني آيات و روايات با مقايسه آياتي نظير «ان الله فالق الحب و النوي» و روايتي كه در آن، امام صادق عليه السلام رويش جوانه از دانه كه همزمان با از بين رفتن شكل اول دانه است را، به خداوند نسبت دادهاند کاملا مشخص است. همچنين تذكر قرآن كريم به عدم تساوي اشياء متضاد و مجاور و تاكيد بر تفاوت آنها و احادیثی نظير «بمضادته بين الاشياء...» از امام علي عيه السلام، تشابه و توافق كامل دارد يا عبارت «هذا اكبر» در آيات مربوط به استدلال حضرت ابراهيم عليه السلام كه اشاره به بزرگتر بودن خورشيد نسبت به ماه و ستاره و نقص خورشيد نيز دارد شباهت به استدلال حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم بر نياز بنا به اجزاي ديگر آن براي تقويت و بهبود تماميت دارد. در قسمت های دیگری از نهج البلاغه نیز، ناقص بودن، دارای جزء بودن و دارای قرین بودن، آية المصنوع به معني علامت و نشانهي ساخته شده بودن شمرده شدهاند و از خداوند نفی شدهاند زیرا موجودی با این صفات، خود دلیلی است برای صانعی برای خود و خداوند متعال چنین توصیف نمیشود.مراجعه به آيات قرآن كريم و احاديث درباره توحيد و بازخواني و دقت و تامل به منظور دستهبندي متون به دو دسته و ذكر نمونههاي مشابه و آنگاه يافتن روش استدلال بر وجود خداوند براساس این متون، بخش اول اين مقاله بود. در اثبات يكتايي خداوند، با همان استدلال بر وجود خدا براي اشياء ضد، وجود اين تضاد بين خدا و خدايي ديگر، نفي و يكتايي ذات خداوند نيز اثبات ميشود. پس عبارت كليدي "بمضادته بين الاشياء عرف ان لا ضد له" از امام علي عليه السلام و امام رضا عليه السلام همانطور كه از معناي آن پيداست، روش استدلال بر وجود خداوند و نيز يكتايي خداوند را نشان ميدهد. روش ديگر اثبات يكتايي خداوند در متون، وقوع سير خاص تحولات جهان است، پس تحول موجودات دلالت بر وجود خداوند تحول دهنده دارد و عدم نزاع بر سر وقوع اين سير تحولات در جهت خاص نيز دلالت بر يكتايي خداوند تدبير كننده و نبود خداي منازع ديگر دارد. در مجموع، متون آيات و احاديث خداوند متعال را محدود آفريننده و تحول دهنده معرفي ميكنند و همچنين تحول و تركيب را از خداوند متعال نفي ميكنند. دیدن صفات ضعف و نشانگر مخلوق بودن در غیر خدا، موجب عدم تکیه بر دنیا و فریفته نشدن به جلوه های مادی و وعده های بی اساس شیطان و هواهای نفسانی میشود و لذا شخص موحد خدا را ولی خود میداند و در راه رضای او حرکت میکند و نداي «الله خير و ابقي» سر ميدهد.
- ↑ http://www.sharghdaily.ir/News/55138/در-جستوجوی-معنای-نور
- ↑ http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/l/lorettayou195833.html
- ↑ حسنزاده, فریده. شعر زنان در سدهٔ بیستم میلادی. تهران: نگاه, 2001. 395. ISBN 9643510476.