ریچارد رورتی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جز ←درباره او |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
== درباره او == |
== درباره او == |
||
* «من رورتی را تحسين میکنم که موقعيتاش را خوب درمیيابد، ساده حرف میزند، نمیخواهد پرطمطراق باشد تا مهم جلوه کند و راحت و سرراست و بیواهمه حرف میزند و بلد است طنزی هم |
* «من رورتی را تحسين میکنم که موقعيتاش را خوب درمیيابد، ساده حرف میزند، نمیخواهد پرطمطراق باشد تا مهم جلوه کند و راحت و سرراست و بیواهمه حرف میزند و بلد است طنزی هم چاشنی حرفهايش بکند. اگر همين سادگی رفتار و بیتکلفی رورتی، فخر نفروختناش، موقعيتشناسیاش و... را ياد بگيريم، ببينيم که مهمترين فيلسوف زنده آمريکا اصلأ آن تبختر برخی افرادِ دست دوم ما را ندارد، اين سفر او به ايران برايمان به قدر کافی سودمند بوده است. رورتی نشان داد که روشنفکر مدرن ِهوشمندی است و ما نشان داديم که ابهت برايمان بسيار بيش از فکرکردن، مسألهحلکردن و طبيعیبودن اهميت دارد. ظاهرأ مشکلِ ما همان "حسرتِ انزوای فلسفی" است!» |
||
** ''خشیار دیهیمی، از ریچارد رورتی چه میتوانیم بیاموزیم؟ ۱۳۸۳/ ۲۰۰۴'' |
** ''خشیار دیهیمی، از ریچارد رورتی چه میتوانیم بیاموزیم؟ ۱۳۸۳/ ۲۰۰۴'' |
||
نسخهٔ ۱۱ ژوئن ۲۰۰۷، ساعت ۱۷:۲۰
ریچارد رورتی، فیلسوف آمریکایی، زادروز: (چهارم اکتبر ۱۹۳۱ میلادی) در نیویورک. وی روز جمعه (هشتم ژوئن ۲۰۰۷ میلادی) برابر با (۱۸ خرداد ۱۳۸۶ خورشیدی) درگذشت.
دارای منبع
- «اسلام با تروريسم به همان اندازه رابطه دارد كه مافيا با مسيحيت.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «اگر پايه محکمی در فلسفه تحليلی پيدا نمی کردم هرگز نمی توانستم به اهميتِ کارِ ويلفرد سِلارز و دانالد ديويدسون پی ببرم و درنتيجه بازهم هميشه غبطه میخوردم.»
- نگرش تاريخی و فلسفه تحليلی، (ص. ۵۵)
- «اگر ما از خواندنِ کتابهای کانونی فلسفه دست بکشيم، آگاهیمان نسبت به نيروهايی که ما را قادر ساخته به شيوه کنونی بينديشيم و صحبت کنيم، کم و کمتر خواهد شد. آن وقت نخواهيم توانست وجوهِ احتمالی حياتِ اجتماعی (کانتينجِنسی)مان را درک کنيم؛ نخواهيم توانست «آيرونيست» (وارون انديش) بههمان معنیای که من بکار میبرم باشيم.»
- Contingency, Irony, and Solidarity، کمبریج/۱۹۸۹
- «اگر ما چيزی هم از اسلام بايد بياموزيم آنچيز درس آزادی و عدالت اجتماعی نخواهد بود؛ ما خود در این مقوله کارشناس و خبره هستیم.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «اگر همه آن کلاسيکهای فلسفه را دستجمعی نخوانده بودم هرگز نمیتوانستم از هگل و هايدگر سر دربياورم و [در نتيجه] هميشه غبطه می خوردم.»
- نگرش تاریخی و فلسفه تحلیلی، (ص. ۵۵)
- «ايالات متحده شهركسازی اسراييل را بهاين دليل تأييد كرد زيرا يهوديان در محافل سياسی آمريكا از قدرتی فراوان برخوردارند و اسراييل در واشنگتن اعمال نفوذ میكند.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «اين مدعای ديويیوار، ابنای بشر را به گونه فرزندان زمان و مکان خود ترسيم میکند؛ بدون هيچگونه محدوديت يا اهميت مابعدالطبيعی يا زيستشناختی در خصوص شکلپذيری آنها.»
- فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۵۷)
- «بهرغم سرخوردگی نسبتا زودرسام از افلاطونگرايی، بسيار خشنودم که همه آن سالها را صرف خواندن کتابهای فلسفی کردم. زيرا نکتهای آموختم که به نظرم هنوز مهم است: بیاعتمادی به تکبر فکری که در اصل مرا به خواندن آن کتابها هدايـت کرد. اگر همه آن کتابها را نخوانده بودم، هيچگاه نمیتوانستم از جستجوی آنچه دريدا "حضوری کامل فراسوی دامنه بازی" مینامد، به قصد بينشی ملخص و خودبسا، قابل فهم و توجيهگر خود باشد، دست بردارم.»
- فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۶۴)
- «درحالی که بسياری از روشنفکرانی که گرايش دينی دارند، به آن چيزی میآويزند که او را "مابعدالطبيعهای فردی" مینامد، کارتر يکی از اعضای کليسای پروتستان، دين را به عنوان سنت عبادت گروهی تعريف میکند.»
- فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۲۴۵)
- «در حرف دارای جامعهای دموكرات اما در عمل از يك سيستم امنيتی-ملی كه حاكم بر جامعه است برخورداريم، اين دولت تصميمات خود را در پشت پرده اتخاذ كرده و از هرگونه بحث و نظرخواهی خودداری مینمايد. ما اميدواريم و دعا میكنيم كه اين دولت عقلش را از دست نداده باشد ولی هيچگونه تضمينی نمیتوانيم بدهيم.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «شعار من اين است: اگر هوای آزادی را داشته باشی، حقيقت هوای خودش را خواهد داشت. گفته من مبتنی بر حقيقت گفتهای است که جمعی از مردمِ آزاد و آزاده برسرِ حقيقت بودنش توافق کردهاند. اگر ما زحمتِ برقراریِ آزادی سياسی را بکشيم، حقيقت هم خودش به عنوان پاداش نصيبمان میشود.»
- Take Care of Freedom and Truth Will Take Care of itself، (ص. ۵۸)
- «فيلسوف، مناسبترين توصيف برای کسی است که نقشه فرهنگ را از نو ترسيم میکند - کسی که در باب انديشيدن پيرامون رابطه ميان حوزههای گوناگون گسترده فعاليت بشر، راهی نو و نويدبخش به ما پيشنهاد میدهد.»
- فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۲۵۱)
- «كسی كه تحمل حتی يك بحث درباره سياست بينالمللي را نداشته باشد نمیتواند مدعی دموكراسی باشد.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «مشکل ما اینست كه دولت آمريكا بلاانقطاع دروغ مي گويد؛ در دوران جنگ سرد درباره عملكردش سكوت میكرد ولی حالا بااين خطر مواجهايم كه همين فردا بغداد را بمباران كنند و براي مشروعيت عملكرد خود گزارش سازمانهای امنيتی را به ما ارايه میكنند كه ما هم از صحت و سقم آن بیخبريم.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «من اميدوار بودم كه اروپاييان در سال ۱۹۹۳ میلادی در اسلو به روشنی اعلام میكردندكه مخالف با توسعه بيشتر شهركهای اسراييلی هستيم و از آمريكا بخواهند كه از حمايت بيشتر اسراييل دست بكشد.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «من با فرضیهٔ جنگ محق موافق نيستم، به عقيدهٔ من جنگ يا ضروری است يا غيرضروری جنگ عليه هيتلر ضروری بود اما عليه ويتنام لزومی نداشت.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
- «من نمیفهمم چرا رأیدهندگان آمريکايی نمیتوانند بر خودخواهیها و آزمندیهاشان فائق شوند. کاش خود من میتوانستم. کشورِ من از بيشترين قدرت و بيشترين ثروت بهره برده و از اين قدرت و ثروت هرگز برای کم کردن از درد و ادبارِ انسانی استفاده نکرده است. به نظر من اين يک تراژدیِ بزرگ است»
- رورتی و دموکراسی آمریکایی، (ص. ۱۰۲) - به نقل از بی بی سی، عبدی کلانتری
- «مواد اين آييننامه، آثار متافيزيکباوران بزرگ، کوشش هايی مرسوم برای تغييرناپذير انگاشتن و يکپارچه ديدن همه چيزند. متافيزيکباوران میکوشند معضل تعدد نمودها را حل کنند بهاميد آنکه، با نگريستن از فراز بلندیها، وحدتی ناگهانی پديدار شود؛ وحدتی که نشانه يافتن چيز واقعیای است که ورای نمودها میايستد و آنها را پديد میآورد.»
- Contingency, Irony, and Solidarity، کمبریج/۱۹۸۹
- «هرگاه فاجعهای مانند يازدهم سپتامبر يا وجود سلاح بيولوژيكی در عراق يا كشتار مردم در رواندا اتفاق میافتد بايد وزرای امورخارجهٔ اروپا اجتماع كنند و يك موضع اروپایی اتخاذ و اختلاف نظر خود را با آمريكا اعلام نمايند. اروپا از قدرت و اعتبار خود بهره نمیگيرد و اين عادت ناپسند، كه سياستمداران و روشنفكران اروپایی منتظرند كه آمريكاییها بازهم دست به كار احمقانهای بزنند و سپس اعلام كنند كه ما بهتر انجام میدهيم، از همينجا ناشی میشود و اين خود كمال بیمسؤليتی است.»
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۲ میلادی/ FAZ - Ralph Obermauer
درباره او
- «من رورتی را تحسين میکنم که موقعيتاش را خوب درمیيابد، ساده حرف میزند، نمیخواهد پرطمطراق باشد تا مهم جلوه کند و راحت و سرراست و بیواهمه حرف میزند و بلد است طنزی هم چاشنی حرفهايش بکند. اگر همين سادگی رفتار و بیتکلفی رورتی، فخر نفروختناش، موقعيتشناسیاش و... را ياد بگيريم، ببينيم که مهمترين فيلسوف زنده آمريکا اصلأ آن تبختر برخی افرادِ دست دوم ما را ندارد، اين سفر او به ايران برايمان به قدر کافی سودمند بوده است. رورتی نشان داد که روشنفکر مدرن ِهوشمندی است و ما نشان داديم که ابهت برايمان بسيار بيش از فکرکردن، مسألهحلکردن و طبيعیبودن اهميت دارد. ظاهرأ مشکلِ ما همان "حسرتِ انزوای فلسفی" است!»
- خشیار دیهیمی، از ریچارد رورتی چه میتوانیم بیاموزیم؟ ۱۳۸۳/ ۲۰۰۴
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |