گیزلا وارگا سینایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''[[w:گیزلا وارگا سینایی|گیزلا وارگا سینایی]]'''(۱۹۴۴/ ۱۳۲۳) نقاش ایرانی-مجارستانی، همسر [[خسرو سینایی]].
'''[[w:گیزلا وارگا سینایی|گیزلا وارگا سینایی]]'''(۱۹۴۴) نقاش ایرانی-مجارستانی، همسر [[خسرو سینایی]].


== گفتاوردها ==
== گفتاوردها ==
* «دنیای من با شعرهای [[خیام]] شکست. همه‌اش فکر می‌کردم کجا هستم و به چه‌جایی تعلق دارم.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/51586/-میانجی-دوفرهنگ</ref>
* «دنیای من با شعرهای [[خیام]] شکست. همه‌اش فکر می‌کردم کجا هستم و به چه‌جایی تعلق دارم.»<ref name="روزنامه شرق">{{یادکرد وب |نشانی=http://www.sharghdaily.ir/News/51586/-میانجی-دوفرهنگ|عنوان=میانجی دوفرهنگ|تاریخ=۱۰ دی ۱۳۹۳|تاریخ بازدید=۳۱-۰۱-۲۰۱۷|اثر=روزنامه شرق}}</ref>
* «آن سوی دنیا برایم سرزمینی پر از رؤیا و یک اقیانوس بود که فکر می‌کردم اگر به آن طرفش برسم، رسیده‌ام بهشت. اما الان فکر می‌کنم همان دوران کودکی بهشتم بود چراکه هیچ‌چیز بالاتر از آن نیست که در کودکی پدرت قصه‌های شیرینی را در گوشت زمزمه کند و تو رویاپردازی کنی.»<ref name="روزنامه شرق" />
* «[[جوان]] که هستید می‌خواهید [[دنیا]] را بشناسید.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/51586/-میانجی-دوفرهنگ</ref>
* «از یادم نمی‌رود اولین‌بار که [[تخت جمشید|تخت‌جمشید]] رفتم، پیش خود فکر کردم چه کسانی از این پله‌ها بالا رفتند؟ آن بنا عظمت خاصی داشت. در کنارش گیاهانی روییده بود که خشکیده بودند. این زوال را می‌رساند؛ هرچند برخی وقت‌ها امید است.»<ref name="روزنامه شرق" />
* «آن سوی دنیا برایم سرزمینی پر از رؤیا و یک اقیانوس بود که فکر می‌کردم اگر به آن طرفش برسم، رسیده‌ام بهشت. اما الان فکر می‌کنم همان دوران کودکی بهشتم بود چراکه هیچ‌چیز بالاتر از آن نیست که در کودکی پدرت قصه‌های شیرینی را در گوشت زمزمه کند و تو رویاپردازی کنی.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/51586/-میانجی-دوفرهنگ</ref>
* «الان فکر می‌کنم تا آخر عمر هنر ایران من را رها نمی‌کند. ۲۲سالم بود به ایران آمدم. هنر اینجا من را جذب کرد.»<ref name="روزنامه شرق" />
* «از یادم نمی‌رود اولین‌بار که [[تخت جمشید|تخت‌جمشید]] رفتم، پیش خود فکر کردم چه کسانی از این پله‌ها بالا رفتند؟ آن بنا عظمت خاصی داشت. در کنارش گیاهانی روییده بود که خشکیده بودند. این زوال را می‌رساند؛ هرچند برخی وقت‌ها امید است.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/51586/-میانجی-دوفرهنگ</ref>
* «جنوب اصلاً اسطوره خالص است. زمانی که به جنوب ایران پا گذاشتم، احساس کردم گهواره اسطوره است. آب‌وهوای آن را مانند یونان دیدم. بی‌خود نیست که اسطوره‌های آنجا اینقدر غلیظ است. من عاشق جنوب شدم. زنان جنوبی اسطوره مجسم هستند. زنان با این نقاب‌ها اسطوره امروزند این نقاب‌ها به آنها هیجان می‌دهد نمی‌دانید پشتش چه‌چیزی هست.»<ref name="روزنامه شرق" />
* «الان فکر می‌کنم تا آخر عمر هنر ایران من را رها نمی‌کند. ۲۲سالم بود به ایران آمدم. هنر اینجا من را جذب کرد.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/51586/-میانجی-دوفرهنگ</ref>
* «جنوب اصلاً اسطوره خالص است. زمانی که به جنوب ایران پا گذاشتم، احساس کردم گهواره اسطوره است. آب‌وهوای آن را مانند یونان دیدم. بی‌خود نیست که اسطوره‌های آنجا اینقدر غلیظ است. من عاشق جنوب شدم. زنان جنوبی اسطوره مجسم هستند. زنان با این نقاب‌ها اسطوره امروزند این نقاب‌ها به آنها هیجان می‌دهد نمی‌دانید پشتش چه‌چیزی هست.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/51586/-میانجی-دوفرهنگ</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:وارگا سینایی، گیزلا}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:وارگا سینایی، گیزلا}}
[[رده:اهالی مجارستان]]
[[رده:اهالی ایران]]
[[رده:اهالی ایران]]
[[رده:اهالی مجارستان]]
[[رده:نقاشان ایرانی]]
[[رده:نقاشان ایرانی]]
[[رده:زنان ایرانی]]
[[رده:زنان ایرانی]]

نسخهٔ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۲:۲۱

گیزلا وارگا سینایی(۱۹۴۴) نقاش ایرانی-مجارستانی، همسر خسرو سینایی.

گفتاوردها

  • «دنیای من با شعرهای خیام شکست. همه‌اش فکر می‌کردم کجا هستم و به چه‌جایی تعلق دارم.»[۱]
  • «آن سوی دنیا برایم سرزمینی پر از رؤیا و یک اقیانوس بود که فکر می‌کردم اگر به آن طرفش برسم، رسیده‌ام بهشت. اما الان فکر می‌کنم همان دوران کودکی بهشتم بود چراکه هیچ‌چیز بالاتر از آن نیست که در کودکی پدرت قصه‌های شیرینی را در گوشت زمزمه کند و تو رویاپردازی کنی.»[۱]
  • «از یادم نمی‌رود اولین‌بار که تخت‌جمشید رفتم، پیش خود فکر کردم چه کسانی از این پله‌ها بالا رفتند؟ آن بنا عظمت خاصی داشت. در کنارش گیاهانی روییده بود که خشکیده بودند. این زوال را می‌رساند؛ هرچند برخی وقت‌ها امید است.»[۱]
  • «الان فکر می‌کنم تا آخر عمر هنر ایران من را رها نمی‌کند. ۲۲سالم بود به ایران آمدم. هنر اینجا من را جذب کرد.»[۱]
  • «جنوب اصلاً اسطوره خالص است. زمانی که به جنوب ایران پا گذاشتم، احساس کردم گهواره اسطوره است. آب‌وهوای آن را مانند یونان دیدم. بی‌خود نیست که اسطوره‌های آنجا اینقدر غلیظ است. من عاشق جنوب شدم. زنان جنوبی اسطوره مجسم هستند. زنان با این نقاب‌ها اسطوره امروزند این نقاب‌ها به آنها هیجان می‌دهد نمی‌دانید پشتش چه‌چیزی هست.»[۱]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ «میانجی دوفرهنگ». روزنامه شرق. ۱۰ دی ۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ۳۱-۰۱-۲۰۱۷.