لئوناردو داوینچی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار، اصلاح املا
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Leonardo self.jpg|thumb|upright|داوینچی]]
[[پرونده:Leonardo self.jpg|thumb|upright|داوینچی]]
'''[[W:لئوناردو داوینچی|لئوناردو داوینچی]]''' از [[w:دانشمند|دانشمندان]] و [[w:هنرمند|هنرمندان]] [[w:فهرست هنرمندان ایتالیایی|ایتالیایی]] دوره [[رنسانس]]. زادروز: ([[۲ مه]] [[ W:۱۴۵۲ (میلادی)|۱۴۵۲]] - [[۱۵ آوریل]] [[ W:۱۵۱۹ (میلادی)|۱۵۱۹]])
'''[[W:لئوناردو داوینچی|لئوناردو داوینچی]]''' ([[۲ مه]] [[W:۱۴۵۲ (میلادی)|۱۴۵۲]] - [[۱۵ آوریل]] [[W:۱۵۱۹ (میلادی)|۱۵۱۹]]) از [[w:دانشمند|دانشمندان]] و [[w:هنرمند|هنرمندان]] [[w:فهرست هنرمندان ایتالیایی|ایتالیایی]] دوره رنسانس.


== بدون منبع ==
== گفتاوردها ==
* «روزی که به شایستگی بگذرد، خوابی خوش در پی دارد، عمری هم که به شایستگی صرف شود به مرگی خوش می‌انجامد.»<ref>''چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم. (هفت قدم تا نبوغ) مایکل جی. گلب ترجمه: مهدی قراچه داغی''</ref>
* «سادگی ، نهایتِ کمال است.» <ref>http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/l/leonardoda107812.html</ref>

*«آدمی بر اساس تفکر و تخیل خود، زندگی خویش را می سازد
*لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو شام آخر دچار مشکل بزرگی شد:
می بایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد.کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل های آرمانی اش را پیدا کند.
روزی دریک مراسم, تصویر کامل مسیح را در چهرة یکی از جوانان یافت.
جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح هایی برداشت. سه سال گذشت.
تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود ؛ اما داوینچی هنوز بری یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود…کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند.
نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شکسته و ژنده پوش مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند , چون دیگر فرصتی بری طرح برداشتن از او نداشت.
گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است به کلیسا آوردند، دستیاران سرپا نگه اش داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری کرد.
وقتی کارش تمام شد گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید، و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیده ام!
داوینچی شگفت زده پرسید: کی؟!
گدا گفت: سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسرایی آواز می خواندم , زندگی پراز رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهرة عیسی بشوم!
می توان گفت: نیکی و بدی یک چهره دارند ؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند.
*روزی که به شایستگی بگذرد، خوابی خوش در پی دارد، عمری هم که به شایستگی صرف شود به مرگی خوش می‌انجامد.

*داوینچی پیش بینی کرده است که جهان در 1 نوامبر 4006 پایان می یابد.

*شخصیت های تابلو شام آخر داوینچی : از راست به چپ - شمعون پطروس - تادیوس - متی - سنت فیلیپ - سنت جیمز بزرگ - توماس - عیسی - سنت جان - یهودا اسخریوطی - سنت پیتر - آندریاس سنت جیمز کوچک - بارتولومئو می‌باشند.
{{-}}

== دارای منبع ==

*«میل به دانستن،طبیعت آدمهای خوب است.»
اندیشه ها به سوی امید می چرخند
*« مرگ اولی تر از نداشتن آزادی است.»
درحقیقت عشق سرشاردر صورتی ایجاد می شود که از آنچه دوست داریداطلاعات فراوان داشته باشید.»
*«نقاشی که ابهام و تردید نداشته باشد به جایی نمی رسد
*«آنچه را که نقاشی می کنید باید بشناسید و از آن اطلاعات کافی داشته باشید.»
*«علم هنر و هنر علم را مطالعه کنید.»
*«خوردن غذاهایی که بدن نمی طلبد شما را بیمار می کند

== نظر دیگران ==

*« جذاب و باجسمی عالی و کم نظیر او الگوی یک انسان متکامل بود.پیاده روی ، سواری ، شنا و شمشیر بازی ورزشهای مورد علاقه استاد بزرگ نقاشی بود.»<small>(گوته)</small>


'''وفاداری،توجه و شور اشتیاق لئوناردو متوجه یافتن حقیقت و زیبائی بود''' (<small>''دانیل بورستین در کتاب آفرینندگان)''<small></small></small>


== منبع ==
<small>''چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم. ( هفت قدم تا نبوغ) مایکل جی. گلب ترجمه : مهدی قراچه داغی''</small>


== منسوب ==
* «نیکی و بدی یک چهره دارند؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند.»
* «سادگی، نهایتِ کمال است.»
* «میل به دانستن، طبیعت آدمهای خوب است.»
* «اندیشه‌ها به سوی امید می‌چرخند
* «مرگ اولی تر از نداشتن آزادی است.»
* «درحقیقت عشق سرشاردر صورتی ایجاد می‌شود که از آنچه دوست داریداطلاعات فراوان داشته باشید.»
* «نقاشی که ابهام و تردید نداشته باشد به جایی نمی‌رسد
* «آنچه را که نقاشی می‌کنید باید بشناسید و از آن اطلاعات کافی داشته باشید.»
* «علم هنر و هنر علم را مطالعه کنید.»
* «خوردن غذاهایی که بدن نمی‌طلبد شما را بیمار می‌کند
* «آدمی بر اساس تفکر و تخیل خود، زندگی خویش را می‌سازد


== دربارهٔ او ==
* «جذاب و باجسمی عالی و کم‌نظیر او الگوی یک انسان متکامل بود. پیاده‌روی، سواری، شنا و شمشیر بازی ورزشهای مورد علاقه استاد بزرگ نقاشی بود.»
** [[گوته]]
* «وفاداری، توجه و شور اشتیاق لئوناردو متوجه یافتن حقیقت و زیبائی بود.»
** ''[[دانیل بورستین]]، آفرینندگان''


== منابع ==
{{ویکی‌پدیا}}
{{ویکی‌پدیا}}


{{Commons | Leonardo da Vinci}}
{{Commons | Leonardo da Vinci}}
{{ناتمام}}

[[رده:نقاشان اهل ایتالیا]]
[[رده:نقاشان اهل ایتالیا]]
[[رده:اهالی ایتالیا|د]]
[[رده:اهالی ایتالیا|د]]

نسخهٔ ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۴۹

داوینچی

لئوناردو داوینچی (۲ مه ۱۴۵۲ - ۱۵ آوریل ۱۵۱۹) از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دوره رنسانس.

گفتاوردها

  • «روزی که به شایستگی بگذرد، خوابی خوش در پی دارد، عمری هم که به شایستگی صرف شود به مرگی خوش می‌انجامد.»[۱]

منسوب

  • «نیکی و بدی یک چهره دارند؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند.»
  • «سادگی، نهایتِ کمال است.»
  • «میل به دانستن، طبیعت آدمهای خوب است.»
  • «اندیشه‌ها به سوی امید می‌چرخند.»
  • «مرگ اولی تر از نداشتن آزادی است.»
  • «درحقیقت عشق سرشاردر صورتی ایجاد می‌شود که از آنچه دوست داریداطلاعات فراوان داشته باشید.»
  • «نقاشی که ابهام و تردید نداشته باشد به جایی نمی‌رسد.»
  • «آنچه را که نقاشی می‌کنید باید بشناسید و از آن اطلاعات کافی داشته باشید.»
  • «علم هنر و هنر علم را مطالعه کنید.»
  • «خوردن غذاهایی که بدن نمی‌طلبد شما را بیمار می‌کند.»
  • «آدمی بر اساس تفکر و تخیل خود، زندگی خویش را می‌سازد.»

دربارهٔ او

  • «جذاب و باجسمی عالی و کم‌نظیر او الگوی یک انسان متکامل بود. پیاده‌روی، سواری، شنا و شمشیر بازی ورزشهای مورد علاقه استاد بزرگ نقاشی بود.»
  • «وفاداری، توجه و شور اشتیاق لئوناردو متوجه یافتن حقیقت و زیبائی بود.»

منابع

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ
  1. چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم. (هفت قدم تا نبوغ) مایکل جی. گلب ترجمه: مهدی قراچه داغی