پرش به محتوا

وئی ژنگشنگ

از ویکی‌گفتاورد
من دهه‌ها منتظر این فرصت بودم تا حق آزادی بیان خود را به کار ببرم، اما مردم چین قرن‌هاست که منتظرند.

وئی ژینگ‌شِنگ (به انگلیسی: Wei Jingsheng) (به چینی: 魏京生) (متولد ۲۰ می ۱۹۵۰) فعال حقوق بشر و دگراندیش اهل چین است. او به دلیل نگارش مقالهٔ «پنجمین نوسازی» که در سال ۱۹۷۸ بر روی «دیوار دموکراسی» در پکن نصب شد، شهرت زیادی دارد. بعنوان مجازات برای نوشتن این مانیفست، وی دستگیر شد و به دلیل فعالیت‌های «ضدانقلابی» محکوم گشت، و از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۳ به عنوان زندانی سیاسی در بازداشت بود. او که در سال ۱۹۹۳ به‌طور کوتاهی آزاد شد، به فعالیت‌های مخالف خود ادامه داد و با روزنامه‌نگاران خارجی دیدار و گفتگو کرد. به عنوان مجازات، او دوباره از سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ زندانی شد و در مجموع ۱۸ سال را در زندان‌های مختلف گذراند. در ۱۶ نوامبر ۱۹۹۷، او با عفو پزشکی به ایالات متحده آمریکا تبعید شد. وی جینگ‌شِنگ که همچنان یک شهروند چینی محسوب می‌شود، در سال ۱۹۹۸ بنیاد وی جینگ‌شِنگ را در شهر نیویورک تأسیس کرد (که اکنون در واشینگتن دی‌سی مستقر است). هدف اعلام‌شدهٔ این بنیاد، تلاش برای بهبود حقوق بشر و حمایت از دموکراسی در چین است.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • حقوق بشر توسط تمام مردم جهان به اشتراک گذاشته شده است و اگر برخی از مردم همچنان از داشتن آن در رنج باشند، پس هیچ‌کس به‌طور کامل از آن برخوردار نیست. به‌ویژه در چین، که امروزه کشوری با نفوذ و قدرت جهانی‌ است. اگر مشکلی وجود داشته باشد و حقوق بشر در چین توسعه نیابد، ممکن است مشکلات جدی در چین ایجاد شود که کل جهان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
  • زمانی که در چین زندگی می‌کردم، مردم چیزی برای خوردن نداشتند. فقر مردم به حدی بود که توسعه دادن حقوق بشر در چین اجتناب ناپذیر است. سال‌ها پیش که در چین بودم، افراد بسیاری را دیدم که از گرسنگی می‌مردند. دیدم افرادی در ایستگاه‌های قطار ایستاده‌اند، بدون هیچ لباسی، و گدایی می‌کنند. دیدن زندگی‌های وحشتناک آن مردم تأثیر واقعی بر من گذاشت؛ این موضوع ساده بود. در آن زمان، مسیر کنونی زندگی‌ام، یعنی حمایت از حقوق بشر، را انتخاب کردم.
  • من دهه‌ها منتظر این فرصت بودم تا حق آزادی بیان خود را به کار ببرم، اما مردم چین قرن‌هاست که منتظرند.
  • آزادی خود را تنها یک پیروزی کوچک برای حقوق بشر و دموکراسی می‌دانم.
  • برای انسان‌ها، هیچ سختی‌ای وجود ندارد که نتوان بر آن غلبه کرد. به خودتان تکیه کنید، و می‌توانید بر هر چیزی غلبه کنید.
  • اگر روابط بین دو شریک عادی بود، مشکلی وجود نداشت. اما چین کشوری ناکارآمد (Dysfunctional) است. در نتیجه، من از نگرش کشورهای اروپای غربی که در ازای تجارت، به‌ویژه در ۱۰ سال اخیر، از موضوع حقوق بشر فاصله گرفته‌اند، راضی نیستم.

مصاحبه (۲۰۲۰)

[ویرایش]

وی جینگ‌شِنگ: تیان‌آن‌من چه درسی به هنگ‌کنگ و حزب کمونیست چین آموخت

  • تصور کلی من این است که سیاستمداران واقعاً دوست دارند موضع خود را تغییر دهند و واقعاً دوست دارند برخی چیزها را فراموش کنند. اما مردم عادی حافظهٔ بهتری دارند. همان‌طور که ما مردم چین می‌گوییم، مردم عادی وجدان دارند، برخلاف سیاستمداران. من فکر می‌کنم که هر ملتی یک وجدان دارد. و نویسندگان خوب آن را به خوبی بیان می‌کنند، و کسانی که وجدان ملت را در آثار خود بیان می‌کنند، نویسندگان برجسته‌ای هستند. متوجه شده‌ام که مردم در هر کشوری سیاستمداران را دوست ندارند. وقتی مردم دربارهٔ من به عنوان یک سیاستمدار صحبت می‌کنند، من فوراً اعتراض می‌کنم؛ فقط می‌گویم که من کتاب می‌نویسم.
  • بسیاری از کارشناسان غربی در حال شروع به تفکر در مورد این هستند که یک سیستم دیکتاتوری کارآمدتر و مؤثرتر از دموکراسی است، و عملکرد اقتصادی در چنین سیستم‌هایی بهتر از دموکراسی‌های غربی است. این روند عجیب حدود ۱۰ سال پیش آغاز شد، و امروز بسیاری از دانشگاهیان و سیاستمداران در غرب دربارهٔ عقب‌نشینی دموکراسی در مقیاس جهانی صحبت می‌کنند. و من به آن‌ها می‌گویم که عقب‌نشینی جهانی دموکراسی یک واقعیت نیست، بلکه یک ایدئولوژی است. این موضوع چیزی دربارهٔ انحطاط فکری این پژوهشگران غربی می‌گوید. این نتیجهٔ یک واقعیت ساده است: آن‌ها از افرادی پول می‌گیرند که به لطف رژیم حاکم در چین، پول زیادی به دست آورده‌اند. سپس، این تجار به نهادهایی پول می‌دهند که این ایده‌ها را گسترش می‌دهند.
  • وقتی با سیاستمداران آمریکایی صحبت می‌کنم، و آن‌ها از من می‌پرسند که آیا باید دوباره صحبت دربارهٔ حقوق بشر را شروع کنند، پاسخ می‌دهم: اگر می‌خواهید صحبت کنید، پس انجام دهید، برای من اهمیتی ندارد. چیزی که برای من مهم است این است که چگونه می‌توان چین را مجبور کرد تا موضع خود را نسبت به قانون تغییر دهد. اگر از یک جنگ تجاری برای مجبور کردن رژیم کمونیست چین به رعایت قوانین خودش استفاده کنید، به‌طور طبیعی حقوق بشر را نیز حمایت خواهید کرد. قانون از حقوق هر فردی محافظت می‌کند. اگر قرار باشد تنها دربارهٔ حقوق بشر صحبت کنیم، و دربارهٔ حاکمیت قانون صحبت نکنیم، مردم عادی چین احساس می‌کنند که شما در مورد چیزی نامربوط به آن‌ها صحبت می‌کنید. اگر دربارهٔ ایجاد سیستمی مبتنی بر حاکمیت قانون صحبت کنید، مردم چین بلافاصله خواهند فهمید. تنها زمانی که حاکمیت واقعی قانون در سراسر جامعه برقرار شود، حقوق هر فردی در نظر گرفته خواهد شد، و این چیزی است که یک فرد عادی چینی درک خواهد کرد.
  • مردم هنگ‌کنگ درس خود را از اعتراضات پکن در سال ۱۹۸۹ آموختند و می‌فهمند که نمی‌توانند انتظار کمک یا نقش مثبتی از سوی حزب کمونیست داشته باشند، بلکه باید تنها بر خودشان تکیه کنند و برای فدا کردن همه چیز آماده باشند تا به هدف خود، یعنی حفظ حاکمیت قانون و در نتیجه حفاظت از حقوق همهٔ افراد، دست یابند.

پنجمین نوسازی (۱۹۷۸) (گزیده‌ها)

[ویرایش]

منبع

  • در چین باستان، مَثَل‌هایی مانند «کیک در تصویر می‌تواند گرسنگی را فرونشاند» و «تماشای آلوها می‌تواند تشنگی را رفع کند» وجود داشت. این اظهارات هوشمندانه و کنایه‌آمیز در دوران باستان بسیار محبوب بودند، اما امروزه، پس از توسعهٔ طولانی و مستمر تاریخ، مردم هرگز نباید چنین سخنان احمقانه‌ای را جدی بگیرند. با این حال، برخی افراد نه تنها به آن‌ها اعتقاد دارند، بلکه در عمل نیز آن‌ها را اجرا می‌کنند.
  • مردم باید دموکراسی داشته باشند. وقتی آن‌ها دموکراسی می‌خواهند، صرفاً چیزی را مطالبه می‌کنند که حق طبیعی آن‌هاست. هر کس که از دادن آن به مردم خودداری کند، یک راهزن بی‌شرم است که بهتر از سرمایه‌داری نیست که پولی را که کارگران با عرق و خون خود به دست آورده‌اند، غارت می‌کند. آیا مردم اکنون دموکراسی دارند؟ خیر. آیا می‌خواهند ارباب سرنوشت خود باشند؟ قطعاً بله. این دلیل پیروزی حزب کمونیست بر حزب کومینتانگ بود. اما پس از آنچه بر سر وعدهٔ دموکراسی آمد؟ شعار «دیکتاتوری دموکراتیک خلق» با «دیکتاتوری پرولتاریا» جایگزین شد.
  • این چه مسیری است؟ به آن «راه سوسیالیستی» گفته می‌شود. بر اساس تعریف نیاکان مارکسیست، سوسیالیسم به این معنی است که مردم، یا پرولتاریا، ارباب خود هستند. اجازه دهید از کارگران و دهقانان چینی بپرسم: با دستمزدهای ناچیزی که هر ماه دریافت می‌کنید، ارباب چه کسی و چه نوع اربابی می‌توانید باشید؟ متأسفانه، شما حتی در مسائل زناشویی نیز توسط شخص دیگری «ارباب» می‌شوید. سوسیالیسم حقوق تولیدکنندگان را نسبت به مازاد تولید ناشی از کارشان، فراتر از آنچه به عنوان خدمت به جامعه مورد نیاز است، تضمین می‌کند. اما این خدمت نامحدود است. پس آیا شما فقط آن دستمزد ناچیز «لازم برای حفظ نیروی کار برای تولید» را دریافت نمی‌کنید؟ سوسیالیسم حقوق بسیاری را تضمین می‌کند، مانند حق شهروند برای دریافت آموزش، استفاده از این توانایی در بهترین شکل ممکن و غیره. اما هیچ‌یک از این حقوق در زندگی روزمرهٔ ما دیده نمی‌شود. آنچه ما می‌توانیم ببینیم تنها «دیکتاتوری پرولتاریا» و «نوعی خودکامگی روسی» است - یعنی خودکامگی سوسیالیستی چینی. آیا این نوع راه سوسیالیستی همان چیزی است که مردم می‌خواهند؟ آیا می‌توان ادعا کرد که خودکامگی به معنای خوشبختی مردم است؟ آیا این همان راه سوسیالیستی است که مارکس ترسیم کرده و مردم به آن امید داشتند؟ واضح است که خیر. پس این چیست؟ هرچند ممکن است مضحک به نظر برسد، اما شبیه سوسیالیسم فئودالی است که در مانیفست ذکر شده، یا یک سلطنت فئودالی که در لباس سوسیالیسم پنهان شده است.
  • مردم برای دهه‌ها پس از «آزادی» کمربندهای خود را بسته‌اند. آن‌ها تا جایی که می‌توانستند سخت کار کردند و در واقع ثروت زیادی تولید کردند. اما تمام این ثروت کجا رفته است؟ برخی می‌گویند که صرف چاق کردن برخی رژیم‌های خودکامهٔ نسبتاً کوچک مانند ویتنام شده است.
  • دموکراسی چیست؟ دموکراسی واقعی به معنای در دست داشتن قدرت توسط توده‌های کارگر است. آیا کارگران فاقد صلاحیت لازم برای در دست داشتن قدرت هستند؟ یوگسلاوی این مسیر را پیموده و به ما ثابت کرده است که حتی بدون حاکمان دیکتاتور، چه کوچک و چه بزرگ، مردم می‌توانند حتی بهتر کار کنند.
  • دموکراسی واقعی چیست؟ به معنای حق مردم برای انتخاب نمایندگان خود است تا مطابق با اراده و منافع آن‌ها کار کنند. تنها این را می‌توان دموکراسی نامید. علاوه بر این، مردم همچنین باید قدرت جایگزینی نمایندگان خود را در هر زمان داشته باشند تا این نمایندگان نتوانند به نام مردم به فریبکاری ادامه دهند. این نوع دموکراسی است که مردم در کشورهای اروپایی و آمریکایی از آن برخوردارند. آن‌ها می‌توانند مطابق با ارادهٔ خود افرادی مانند نیکسون، دوگل و تاناکا را از سمت خود برکنار کنند. اگر بخواهند می‌توانند آن‌ها را دوباره منصوب کنند، و هیچ‌کس نمی‌تواند در حقوق دموکراتیک آن‌ها دخالت کند. اما در چین، اگر فردی حتی دربارهٔ فرمانروای درگذشته، مائو زدونگ، یا مرد بزرگی که در تاریخ بی‌همتا است، اظهار نظری کند، زندان با درهای باز منتظر او خواهد بود و مصیبت‌های غیرقابل پیش‌بینی مختلفی ممکن است برای او رخ دهد. اگر سیستم دموکراسی متمرکز سوسیالیستی را با سیستم «طبقهٔ استثمارگر» سرمایه‌داری مقایسه کنیم، چه تفاوت عظیمی خواهد بود!
  • از رفقای خود می‌خواهم: زیر پرچم دموکراسی متحد شوید و به صحبت‌های خودکامگان دربارهٔ «ثبات و وحدت» اعتماد نکنید. تمامیت‌خواهی فاشیستی تنها می‌تواند فاجعه برای ما به همراه بیاورد. دیگر توهمی ندارم. دموکراسی تنها امید ماست. حقوق دموکراتیک خود را رها کنیم، و یک بار دیگر به زنجیر کشیده خواهیم شد. بیایید به قدرت خودمان ایمان بیاوریم! تاریخ بشر توسط ما خلق شده است. بگذارید تمام رهبران و معلمان خودخوانده بروند. آن‌ها برای دهه‌ها مردم را از باارزش‌ترین دارایی‌شان محروم کرده‌اند. من قویاً معتقدم که تولید تحت مدیریت خود مردم سریع‌تر خواهد بود. چون کارگران به نفع خود تولید خواهند کرد، شرایط زندگی آن‌ها بهتر خواهد شد. جامعه بدین ترتیب عقلانی‌تر خواهد شد، زیرا تحت دموکراسی تمام اختیارات اجتماعی توسط مردم با هدف بهبود معیشت آن‌ها اعمال می‌شود.
  • چرا تاریخ بشر باید مسیر رفاه و نوسازی را طی کند؟ دلیل این است که مردم برای دستیابی به کالاهای واقعی و فرصت کامل برای دنبال کردن هدف اولیه‌شان یعنی خوشبختی، به رفاه نیاز دارند و این هدف اولیه، آزادی است. دموکراسی به معنای حداکثر آزادی قابل دستیابی است که تاکنون توسط انسان‌ها شناخته شده است. بسیار واضح است که دموکراسی به هدف مبارزات انسانی معاصر تبدیل شده است.
  • با این حال، بیایید به تاریخ واقعی نگاه کنیم و نه تاریخی که توسط پژوهشگران مزدور «دولت سوسیالیستی» نوشته شده است. هر بخش کوچکی از دموکراسی واقعی با خون شهدا و ستمگران آغشته شده است، و هر گام به جلو با حملات شدید نیروهای مرتجع مواجه شده است. دموکراسی توانسته است بر همهٔ این موانع فائق آید زیرا برای مردم ارزش بالایی دارد و مشتاقانه به دنبال آن هستند؛ بنابراین، این سیلاب مقاومت‌ناپذیر است. مردم چین هرگز از چیزی نترسیده‌اند. تا زمانی که مردم جهت‌گیری واضحی داشته باشند، نیروهای استبداد دیگر شکست‌ناپذیر نخواهند بود.

منابع

[ویرایش]
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌گفتاورد، «Wei Jingsheng»، ویکی‌گفتاورد انگلیسی. (بازیابی در 10 اکتبر 2025).