لئون سیزدهم
ظاهر

لئو سیزدهم، با نام تولد وینچنزو جوآکینو رافائله لوئیجی پچی (۲ مارس ۱۸۱۰ – ۲۰ ژوئیه ۱۹۰۳)، دویست و پنجاه و ششمین پاپ کلیسای کاتولیک بود. او که در ۲۰ فوریه ۱۸۷۸ جانشین پاپ پیوس نهم شد، تا زمان مرگش در سال ۱۹۰۳ حکمرانی کرد. لئو سیزدهم در باسیلیکای لاتِران به خاک سپرده شده است. او عمدتاً به خاطر دایرةالمعارف خود با عنوان رِروم نوواروم، که در سال ۱۸۹۱ منتشر شد و نخستین دایرةالمعارف اجتماعی بود، شناخته میشود.
گفتاوردها
[ویرایش]- آزادی اندیشه و بیان که کاملاً از هر قیدی رها باشد، خیری نیست که جامعه انسانی از آن شادمان باشد؛ بلکه برعکس، منشأ و خاستگاه بسیاری از شرارتهاست. آزادی، به عنوان فضیلتی که انسان را کامل میکند، باید در خدمت حقیقت و خیر باشد؛ طبیعت حقیقت و خیر نمیتواند به میل انسان تغییر کند، بلکه همیشه ثابت میماند و نه کمتر از ذات درونی اشیاء تغییرناپذیر است.
- برگامو همیشه شهر کاتولیک به معنای واقعی کلمه بوده است. ما علاقه خاصی به آن شهر داریم. و آرزو و امید ما این است که آنگونه که هست، باقی بماند.
- زیرا تمام کتابها و تمامی بخشهای آنها که کلیسا آنها را مقدس و قانونی میداند، تحت الهام روحالقدس نوشته شدهاند و بنابراین محال است که الهام الهی حاوی هیچ خطایی باشد، به طوری که به ذات خود، نه تنها کوچکترین خطا را نیز رد میکند، بلکه آن را بهطور ضروری رد و طرد میکند، همانطور که خداوند، حقیقت متعال، بهطور ضروری نمیتواند نویسنده هیچ خطایی باشد.
راز الهی
[ویرایش]- قصد پنهان خرد الهی که نجاتدهنده انسانها، یسوع، باید در زمین به انجام میرساند، دقیقاً این بود که از طریق او و در او، جهانی که از پیری غمگین و تقریباً فرسوده شده بود، بهطور معجزهآسا نو شود. پولس رسول این را در جملهای زیبا و باشکوه بیان کرد، هنگامی که به افسسیان نوشت: «خداوند راز اراده خود را بر ما آشکار ساخت… تا همه چیز را در مسیح احیا کند، هم آنچه در آسمان است و هم آنچه در زمین است.» در واقع، هنگامی که مسیح خداوند شروع به اجرای دستوری کرد که پدر به او داده بود، بلافاصله به همه چیز شکلی نو و زیبایی بخشید و هرگونه پژمردگی را از میان برد.
- چیزهایی را به یاد میآوریم که برای همه آشکار و برای هیچکس جای تردید نیست: پس از آنکه خداوند، در روز ششم آفرینش، انسان را از خاک زمین آفرید و نفس حیات را در او دمید، خواست همسری جدانشدنی به او بدهد که بهطور معجزهآسا از پهلوی همان انسان خفته بیرون کشید. در این کار، خداوندِ مدبر این را قصد داشت که آن زوج، آغاز طبیعی همه انسانها باشند، یعنی از آنجا نژاد بشر تکثیر یابد و از طریق نسلهای بیوقفه، در هر عصری حفظ شود. (ص. ۴۳)
- اکنون، اینکه طلاقها تا چه حد حاوی شرارت هستند، نیازی به یادآوری ندارد؛ زیرا از طریق آنها ازدواجها بیثبات میشوند؛ محبت متقابل کاهش مییابد؛ انگیزههای زیانبار برای بیوفایی فراهم میشود؛ به رفاه و تربیت فرزندان آسیب میرساند؛ فرصتی برای از هم پاشیدن خانوادهها ایجاد میشود؛ بذر اختلافات بین خانوادههای مختلف پخش میشود؛ عزت زنان کاهش و تنزل مییابد، زنانی که پس از خدمت به شهوت مردان، در معرض خطر رها شدن قرار میگیرند. (ص. ۵۶)
- و از آنجا که برای نابودی خانوادهها و فروریختن قدرت پادشاهیها هیچ چیز قویتر از فساد اخلاقی نیست، لازم است بدانیم که طلاقها برای سعادت خانوادهها و ملتها بسیار مخرب هستند.
- [...] قدرت مثالها بزرگ است، قدرت شهوات بزرگتر؛ با چنین تحریکاتی مطمئناً اتفاق خواهد افتاد که تمایل بیبند و بار به طلاق، هر روز گستردهتر شده و روح بسیاری را فرا میگیرد، مانند بیماری که از طریق مسری بودن پخش میشود، یا مانند سیلابی که سدها را شکسته و سرریز میشود. (ص. ۵۶)
- از این رو آشکار میشود که انتظار رستگاری عمومی از طلاقها، باطل و حماقت است، بلکه آنها جامعه را به نابودی حتمی سوق خواهند داد.
- باید به یک چیز دیگر نیز توجه کرد، یعنی به راحتی نباید با افرادی که به کلیسای کاتولیک تعلق ندارند ازدواج کرد: زیرا به سختی میتوان امید داشت که دلهایی که در مورد دین اختلاف نظر دارند، در بقیه امور با هم توافق کنند. بلکه باید از چنین ازدواجهایی اجتناب کرد، به ویژه به این دلیل که آنها فرصتی برای مشارکت و اشتراک ممنوعه در امور مقدس فراهم میکنند، دین کد کاتولیک را به خطر میاندازند و اغلب ذهنها را به عادت به ارزش یکسان قائل شدن برای همه ادیان، و از بین بردن هرگونه تفاوت بین حق و باطل، سوق میدهند. (ص. ۶۲)
- شوهر رئیس خانواده و سر زن است؛ زنی که با این حال، چون گوشت بدن او و استخوان استخوان اوست، باید تابع و مطیع شوهر باشد، نه مانند کنیز، بلکه مانند همسر؛ یعنی به گونهای که اطاعتی که او به شوهر میکند، از احترام و کرامت او جدا نباشد.
آن ماندگار
[ویرایش]- آن جنگ طولانی و بسیار شریرانه علیه اقتدار الهی کلیسا به نقطهای رسید که هدف آن بود، یعنی خطر عمومی برای جامعه بشری و به ویژه برای حاکمیت مدنی، که سعادت عمومی عمدتاً بر آن استوار است. – این امر به ویژه در زمان کنونی ما آشکار شده است. در واقع، امروزه تمایلات مردمی جسورانهتر از همیشه هر گونه اقتدار فرمانروایی را رد میکنند، و بیقیدی در همه جا چنان فراوان است، شورشها و آشوبها چنان مکررند که کسانی که امور عمومی را اداره میکنند، نه تنها اغلب از اطاعت محروم میشوند، بلکه حتی سلامت شخصی خودشان نیز به اندازه کافی حفظ نمیشود.
- [...] جامعهای نمیتواند وجود داشته باشد یا تصور شود که در آن کسی ارادههای افراد را به گونهای تعدیل نکند که از همه آنها یک چیز واحد ساخته شود و آنها را به درستی به سوی خیر مشترک هدایت نکند. [...] و همچنین بسیار مهم است که کسانی که امور عمومی توسط اقتدار آنها اداره میشود، بتوانند شهروندان را به اطاعت وادار کنند، و عدم اطاعت برای شهروندان گناه باشد. [...] بدین ترتیب انواع مختلف قدرت شباهتهای شگفتانگیزی با یکدیگر دارند، زیرا هر شکل فرماندهی و اقتدار از یک و همان منبع و خداوند که خداست، سرچشمه میگیرد. (ص. ۶۹)
- اما در اینجا باید توجه داشت که کسانی که مسئول امور عمومی خواهند بود، در برخی شرایط میتوانند با اراده و تصمیم اکثریت انتخاب شوند، بدون اینکه آموزه کاتولیک با این امر مخالف یا ناسازگار باشد. با این حال، با چنین انتخابی، حاکم تعیین میشود، اما حقوق حاکمیت اعطا نمیشود: حکومت داده نمیشود، بلکه تعیین میشود که چه کسی باید آن را اداره کند. و در اینجا مسئله روشهای حکمرانی عمومی مطرح نیست، زیرا هیچ دلیلی وجود ندارد که کلیسا حکومت یک یا چند نفر را تأیید نکند، مشروط بر آنکه عادلانه باشد و به نفع عمومی باشد؛ بنابراین، با حفظ عدالت، از مردم جلوگیری نمیشود که نوع حکومتی را برای خود انتخاب کنند که بیشتر با خلق و خوی آنها، یا با نهادها و آداب و رسوم اجدادشان سازگار باشد. [۵]
- کسانی که ادعا میکنند جامعه مدنی از رضایت آزاد انسانها نشأت گرفته است، و از همان منبع، منشأ قدرت را استخراج میکنند، میگویند که هر انسانی بخشی از حق خود را واگذار کرده و بهطور داوطلبانه همه خود را تحت قدرت کسی قرار دادند که مجموع حقوق آنها در او انباشته شده بود. [...] پیمان مورد بحث به وضوح خیالی و ساختگی است و نمیتواند به قدرت سیاسی آنقدر نیرو، کرامت و ثبات بدهد که حفاظت از امور عمومی و منافع مشترک شهروندان ایجاب میکند. حاکمیت تنها زمانی همه این ویژگیها و همه این حمایتها را خواهد داشت که درک شود از منبع باشکوه و مقدس که خداست، نشأت میگیرد.
آزادی
[ویرایش]- آزادی، موهبت بسیار والای طبیعت، و منحصر به فرد موجودات عاقل یا منطقی، این کرامت را به انسان میبخشد که «در دست مشورت خود» باشد و بر اعمال خود تسلط کامل داشته باشد.
- انسان، به دلیل ضرورت طبیعی، در وابستگی واقعی و دائمی به خداوند هم در هستی و هم در عمل قرار دارد، و بنابراین آزادی انسانی قابل تصور نیست، مگر اینکه وابسته به خداوند و اراده الهی او باشد. انکار چنین حاکمیتی برای خداوند یا نخواستن تسلیم شدن، آزادی نیست، بلکه سوءاستفاده از آزادی و سرکشی است؛ و این طرز فکر دقیقاً عیب اصلی لیبرالیسم را تشکیل میدهد. (ص. ۱۲۶)
حکمت مسیحی
[ویرایش]- موقعیت ما را وادار میکند تا به ویژه به پدران خانواده هشدار دهیم تا بدانند چگونه خانه خود را با این احکام اداره کنند و فرزندان خود را به خوبی تربیت کنند. خانواده هسته اصلی جامعه مدنی است و سرنوشت جامعه تا حد زیادی در محیط خانه شکل میگیرد؛ بنابراین، کسانی که میخواهند جامعه را از مسیحیت جدا کنند، از ریشهها شروع میکنند و برای فاسد کردن خانواده شتاب میورزند. این تصمیم و این جنایت، آنها را از این فکر بازنمیدارد که نمیتوانند این کار را بدون وارد آوردن اهانت بزرگی به والدین انجام دهند: زیرا والدین بهطور طبیعی حق تربیت کسانی را که به دنیا آوردهاند، دارند، با وظیفه تبعی که تربیت آنها باید با لطف داشتن فرزندانی به عنوان هدیه از جانب خدا، مطابقت داشته باشد؛ بنابراین لازم است که والدین، با مقاومت، تلاش کنند تا در این زمینه هرگونه دخالت اهانتآمیز را رد کنند و حق تربیت فرزندان خود را به نحو شایسته در آداب و رسوم مسیحی، به ویژه با دور نگه داشتن آنها از مدارسی که در آنها خطر جذب سم بیدینی وجود دارد، مطالبه کنند. هنگامی که نوبت به تربیت صحیح جوانان میرسد، هیچ کار و تلاشی آنقدر مهم نیست که نتوان کارهای بزرگتری را انجام داد. در این زمینه، کاتولیکهای ملتهای مختلف، که برای تربیت فرزندان خود با هزینههای گزاف و پایداری بیشتر مدارسی را سازماندهی کردهاند، واقعاً شایسته هرگونه تحسین هستند. لازم است این نمونههای سالم در هر کجا که زمان ایجاب میکند، تقلید شوند: اما هر کس باید متقاعد شود که بیش از هر چیز، تربیت خانگی در روح کودکان بسیار مؤثر است. اگر نوجوانی در خانه یک قاعده زندگی صحیح، مانند یک پرورشگاه فضایل مسیحی، بیابد، نجات جامعه تا حد زیادی تضمین خواهد شد.
در میان نگرانیها
[ویرایش]نیروی دشمن
[ویرایش]- ما نگهبانان آن ایمانی هستیم که ملتهای مسیحی مدیون رستگاری اخلاقی و مدنی خود هستند، وظیفه والای خود را انجام ندادهایم اگر بارها و با صدای بلند علیه جنگ ناپاک، که با آن تلاش میشود، فرزندان عزیز، گنجینهای چنین ارزشمند از شما ربوده شود، صدایمان را بلند نکنیم. شما از این جنگ، که اکنون از تجربهای طولانی و دردناک آموختهاید، آزمایشهای هولناک آن را به خوبی میدانید و در قلب کاتولیک و ایتالیایی خود به شدت آن را محکوم میکنید. و به راستی، میتوان ایتالیایی به نام و در احساس بود، و از توهینهایی که هر روز به آن باورهای الهی میشود، دلخوش نبود، باورهایی که زیباترین افتخارات ما هستند، که برتری را به ایتالیا بر سایر ملتها و به رُم عصای معنوی جهان را دادند: که بر خرابههای بتپرستی و بربریت، بنای شگفتانگیز تمدن مسیحی را برپا کردند؟
- دین پدران ما مورد آزار و اذیتهای گوناگون قرار گرفته است، با قصد شیطانی جایگزینی طبیعتگرایی به جای مسیحیت، پرستش عقل به جای پرستش ایمان، اخلاق به اصطلاح مستقل به جای اخلاق کاتولیک، و روح ماده به جای پیشرفت روح. (ص. ۱۹۰)
مسائل جدی جامعه
[ویرایش]- نزاعهای جدی بر سر اقتصاد اجتماعی که از مدتی پیش نه تنها در یک کشور، بلکه در چندین کشور، هماهنگی ذهنها را مختل کرده، هر روز در حال افزایش و شدت یافتن است به گونهای که حتی محتاطترین افراد را نیز به حق نگران و مشغول کرده است. این اختلافات ناشی از اصول فلسفی و اخلاقی نادرست است که متأسفانه بهطور گستردهای منتشر شدهاند. سپس، اختراعات صنعتی مدرن، سرعت ارتباطات و بیشمار ماشینآلاتی که برای کاهش کار دستی و افزایش سود طراحی شدهاند، مسئله را وخیمتر کردند. در نهایت، به دلیل اهداف گناهکارانه افراد آشوبگر، با تشدید درگیری بین ثروتمندان و پرولتاریا، اوضاع به جایی رسید که دولتها که پیش از این نیز با شورشهای مکرر مواجه بودند، در معرض خطر سقوط در مصیبتهای بزرگ قرار گرفتند.
- هیچ شکی در مورد اهداف دموکراسی اجتماعی و دموکراسی مسیحی وجود ندارد؛ زیرا اولی، توسط بسیاری به حدی از شرارت سوق داده میشود که هیچ اهمیتی به نظم فوقطبیعی نمیدهد، بلکه صرفاً به دنبال منافع جسمانی و زمینی است و تمام سعادت انسانی را در کسب و لذت بردن از آنها قرار میدهد؛ بنابراین، میخواهد که حکومت به دست عوام بیفتد تا با همتراز کردن طبقات تا حد امکان، گامی آسان به سمت برابری اقتصادی بردارد؛ به همین دلیل، به دنبال سرکوب هرگونه حق مالکیت و به اشتراک گذاشتن همه چیز، اموال خصوصی و حتی ابزارهای کسب معاش است. برعکس، دموکراسی مسیحی، به همین دلیل که خود را مسیحی مینامد، لزوماً باید اصول ایمان را مبنای خود قرار دهد و به مزایای اقشار پایینتر رسیدگی کند، اما همیشه به گونهای که به کمال اخلاقی آنها، در راستای کالاهای ابدی که برای آنها ساخته شدهاند، اهمیت دهد. (ص. ۲۰۰–۲۰۱)
- ما هرگز کاتولیکها را به تأسیس جوامع و مؤسسات مشابه برای آیندهای بهتر برای تودهها ترغیب نکردهایم، مگر اینکه همزمان به آنها توصیه کرده باشیم که آنها را تحت حمایت دین تأسیس کنند و از کمک مستمر آن بهرهمند شوند. (ص. ۲۰۴)
تبار انسان (۱۸۸۴)
[ویرایش]- به نظر میرسد که حامیان شر در حال متحد شدن هستند و با خشونت متحد، به رهبری یا کمک آن انجمن سازمانیافته و گستردهای که فراماسونها نامیده میشود، در حال مبارزه هستند. آنها دیگر اهداف خود را پنهان نمیکنند و اکنون جسورانه علیه خود خداوند قیام کردهاند. آنها آشکارا و علناً برای نابودی کلیسای مقدس نقشه میکشند، و این با هدف از بین بردن کامل برکاتی است که از طریق یسوع، نجاتدهنده ما، برای ما به دست آمده است، اگر این امر ممکن باشد.
- §۲
- قانون اساسی و روح فرقه ماسونی به وضوح از طریق نشانههای آشکار اقدامات آن، با بررسی علل آن، با انتشار قوانین آن، و آیینها و تفاسیر آن، با افزودن اغلب شهادت شخصی کسانی که در راز آن بودند، کشف شد، این مقر مقدس رسولی فرقه فراماسونها را محکوم کرد، و آشکارا قانون اساسی آن را، به عنوان مغایر با قانون و حق، نه تنها برای جهان مسیحیت بلکه برای دولت نیز مضر اعلام کرد؛ و هرگونه ورود به این جامعه را، تحت مجازاتهایی که کلیسا معمولاً بر افراد بسیار گناهکار اعمال میکند، ممنوع ساخت.
- §۶
- فرقه فراماسونها در طول یک قرن و نیم با سرعتی غیرقابل تصور رشد کرد، تا جایی که توانست، از طریق تقلب یا جسارت، به هر ردهای از دولت نفوذ کند به گونهای که تقریباً به قدرت حاکمه آن تبدیل شد.
- §۷
- چندین نهاد سازمانیافته وجود دارند که گرچه در نام، مراسم، شکل و خاستگاه متفاوتند، اما با هدف مشترک و تشابه عقاید اصلی خود چنان به هم پیوستهاند که در واقع با فرقه فراماسونها، که نوعی مرکز است و همه از آن نشأت میگیرند و به آن بازمیگردند، یک چیز واحد را تشکیل میدهند. اکنون، اینها دیگر تمایلی به پنهان ماندن نشان نمیدهند؛ زیرا جلسات خود را در روشنایی روز و در انظار عمومی برگزار میکنند و ارگانهای مطبوعاتی خود را منتشر میکنند؛ و با این حال، وقتی بهطور کامل درک میشوند، هنوز ماهیت و عادات جوامع مخفی را حفظ کردهاند. (...) فراماسونها، مانند مانویان باستان، با ظاهری فریبنده و با شیوهای از تظاهر که همیشه یکسان است، تا حد امکان خود را پنهان میکنند و هیچ شاهدی جز اعضای خود را نمیپذیرند. به عنوان یک شیوه مناسب برای پنهانکاری، آنها شخصیت ادیبان و دانشمندان را که برای اهداف علمی با هم متحد شدهاند، به خود میگیرند. آنها از شور و اشتیاق خود برای یک اصلاحات فرهنگیتر، و از عشق خود به فقرا سخن میگویند؛ و تنها آرزوی خود را بهبود وضعیت تودهها و سهیم کردن حداکثر تعداد ممکن از همه مزایای زندگی مدنی اعلام میکنند. اگر این اهداف در حقیقت واقعی دنبال میشدند، به هیچ وجه تمام هدف آنها نیست.
- §۹
- فرقه فراماسونها میوههای زیانبار و بسیار تلخی به بار میآورد. هدف نهایی آنها خود را نمایان میسازد – یعنی براندازی کامل آن نظم مذهبی و سیاسی جهان که آموزههای مسیحی ایجاد کرده است، و جایگزینی وضعیت جدیدی از امور مطابق با ایدههای آنها.
- §۱۰
- طبیعتگرایان و فراماسونها، که به چیزهایی که ما از وحی خدا آموختهایم ایمان ندارند، انکار میکنند که اجداد اولیه ما گناه کردند، و در نتیجه فکر میکنند که اراده آزاد به هیچ وجه ضعیف نشده و به سمت شر تمایل ندارد.
- §۲۰
- فرقه فراماسونها خود را جسور و مغرور از موفقیتهایش نشان میدهد، و به نظر میرسد که هیچ حد و مرزی برای پایداری خود قائل نیست. پیروان آن، که با یک پیمان شیطانی و با مشاورههای مخفیانه به هم پیوستهاند، به یکدیگر کمک میکنند و یکدیگر را برای اعمال شیطانی جسور میکنند.
- §۳۷
- بدترین نوع مرتد کسی است که عمدتاً آموزههای صحیح کاتولیک را تعلیم میدهد، اما یک کلمه بدعتآمیز را مانند قطرهای سم در یک لیوان آب اضافه میکند.
امور نوین (۱۸۹۱)
[ویرایش]- قرن گذشته شرکتهای تعاونی قدیمی را که محافظ کارگران بودند، بدون جایگزین از بین برد. احساسات دینی گذشته از قوانین و نهادهای عمومی محو شدند و بدین ترتیب، اندک اندک، کارگران تنها و بیدفاع، با گذشت زمان، به رحم و مروت اربابان بیرحم و حرص و طمع رقابت بیبند و بار سپرده شدند. ربا خواری ویرانگر، شر را بیشتر کرد. این عمل که بارها توسط کلیسا محکوم شده بود، در قالب دیگری توسط مردان آزمند و حریص بیحد و حصر، همچنان ادامه یافت. به همه اینها باید تمرکز صنعت و تجارت در دست عدهای معدود را اضافه کرد که به سهم عدهای کم از مردان ثروتمند و پلوتوکرات تبدیل شده و بدین ترتیب یوغی تقریباً بندگی بر خیل عظیم پرولتاریا تحمیل میکنند.
- «رِروم نوواروم، نامه دایرةالمعارف تقدس پاپ لئو سیزدهم»، لئو سیزدهم، واتیکان، ۱۸۹۱
- به کسی که میخواهد جامعهای رو به زوال را بازسازی کند، به حق توصیه میشود که آن را به ریشههایش بازگرداند. کمال هر جامعه در واقع در پیگیری و رسیدن به هدفی است که به خاطر آن تأسیس شده است، به گونهای که همه حرکات و اقدامات زندگی اجتماعی از همان اصلی نشأت میگیرند که جامعه از آن نشأت گرفته است؛ بنابراین، انحراف از هدف، به سوی مرگ رفتن است؛ بازگشت به آن، دوباره زندگی یافتن است.
- «رِروم نوواروم، نامه دایرةالمعارف تقدس پاپ لئو سیزدهم»، لئو سیزدهم، واتیکان، ۱۸۹۱
- به هر قیمتی، به مردانی نیاز است که حکمرانی کنند، قانون وضع کنند، عدالت را اجرا کنند، و در نهایت با مشاوره یا اقتدار، امور صلح و جنگ را اداره کنند. بدون شک، این مردان باید در هر جامعهای برتری داشته باشند و در رتبه اول قرار گیرند، زیرا آنها بهطور مستقیم و به شیوهای عالی به خیر عمومی خدمت میکنند. در مقابل، کسانی که به امور صنعتی مشغول هستند، نمیتوانند در این خیر عمومی، نه به همان اندازه و نه از همان راهها، مشارکت داشته باشند.
- «رِروم نوواروم، نامه دایرةالمعارف تقدس پاپ لئو سیزدهم»، لئو سیزدهم، واتیکان، ۱۸۹۱
- پس کارفرما و کارگر هر قرارداد و توافقی که میخواهند، انجام دهند، به ویژه در مورد میزان دستمزد به توافق برسند. بالاتر از اراده آزاد آنها، قانونی از عدالت طبیعی وجود دارد که بالاتر و قدیمیتر است، یعنی اینکه دستمزد نباید برای امرار معاش یک کارگر معتدل و صادق کافی نباشد. اگر کارگر، مجبور به دلیل ضرورت یا تحت فشار ترس از یک شر بزرگتر، شرایط سختی را بپذیرد، که به هر حال نمیتواند رد کند زیرا توسط کارفرما یا کسی که کار را ارائه میدهد به او تحمیل شده است، او مورد خشونتی قرار میگیرد که عدالت به آن اعتراض میکند.
- «رِروم نوواروم، نامه دایرةالمعارف تقدس پاپ لئو سیزدهم»، لئو سیزدهم، واتیکان، ۱۸۹۱
- اما یک شرط ضروری وجود دارد تا همه این مزایا به واقعیت تبدیل شوند. مالکیت خصوصی نباید با بارهای اضافی و مالیات سنگین از بین برود. حق مالکیت فردی نه از قوانین انسانی، بلکه از طبیعت سرچشمه میگیرد؛ بنابراین، اقتدار عمومی نمیتواند آن را لغو کند. فقط میتواند استفاده از آن را تعدیل کند و آن را با خیر عمومی آشتی دهد؛ بنابراین، وقتی تحت عنوان مالیات، اموال خصوصی افراد را بیش از حد تحت فشار قرار میدهد، علیه عدالت و انسانیت عمل میکند.
- «رِروم نوواروم، نامه دایرةالمعارف تقدس پاپ لئو سیزدهم»، لئو سیزدهم، واتیکان، ۱۸۹۱
همچنین باید بهطور ویژه به این نکته توجه شود که کارگر هیچگاه بدون کار نماند و صندوق ذخیرهای وجود داشته باشد که نه تنها برای حوادث ناگهانی و تصادفی جداییناپذیر از کار صنعتی، بلکه برای بیماری، کهولت سن و ضربات بدشانسی نیز پاسخگو باشد. «رِروم نوواروم، نامه دایرةالمعارف تقدس پاپ لئو سیزدهم»، لئو سیزدهم، واتیکان، ۱۸۹۱
دیباچه برخی آثار
[ویرایش]وظیفه رسولی
[ویرایش]- از همان آغاز پاپشدن ما، بنا بر اقتضای ماهیت مقام رسولی، در نامههای دایرةالمعارف که به شما نوشتهایم، برادران محترم، به بیماری کشندهای اشاره کردیم که در اعماق جامعه خزیده و آن را به خطر نابودی کامل کشانده است: همزمان، راهحلهای بسیار مؤثری را برای بازگرداندن آن به سلامت و نجات آن از خطرات جدی پیش رویش نشان دادیم. با این حال، در مدت کوتاهی، شرارتهایی که در آن زمان از آنها ابراز تأسف کردیم، به حدی افزایش یافتهاند که اکنون مجبوریم دوباره با شما سخن بگوییم، گویی که صدای پیامبر در گوش ما طنینانداز میشود: «فریاد بزن، دست از پا مکش؛ صدای خود را مانند شیپور بلند کن».
حکمت مسیحی
[ویرایش]- بازگشت به اصول ناب مسیحی، و مطابقت کامل زندگی، آداب و رسوم و نهادهای مردم با آنها، نیازی است که هر روز واضحتر میشود.
با تدبیر ناپیدای خدا
[ویرایش]- به محض اینکه به مشیت پنهان خدا، اگرچه نالایق، به اوج مقام رسولی ارتقا یافتیم، احساس و تقریباً نیاز شدیدی به خطاب قرار دادن شما پیدا کردیم، نه تنها برای آشکار ساختن احساسات محبت درونی خود، بلکه برای انجام وظیفهای که از سوی خداوند به ما سپرده شده است تا شما را که به مشارکت در تلاش ما فراخوانده شدهاید، تقویت کنیم تا در کنار ما در نبرد امروز برای کلیسای خدا و نجات جانها ایستادگی کنید.
منابع
[ویرایش]- مشارکتکنندگان ویکیگفتاورد، «Léon XIII»، ویکیگفتاورد فرانسوی. (بازیابی در 21 جولای 2025).
- مشارکتکنندگان ویکیگفتاورد، «Papa Leone XIII»، ویکیگفتاورد ایتالیایی. (بازیابی در 21 جولای 2025).