سبحان گنجی
ظاهر
این مقاله ممکن است واجد شرایط معیارهای حذف سریع ویکیگفتاورد باشد؛ دلیل: وضعیت نامشخص سرشناسی در ویکی پدیا. برای معیارهای قانونی، محس را ببینید.
اگر این مقاله واجد شرایط معیارهای حذف سریع نیست، یا قصد دارید درستش کنید، لطفاً این آگاهسازی را بردارید، ولی این آگاهسازی را از صفحههایی که خودتان ایجاد کردید حذف نکنید. اگر شما این صفحه را ایجاد کردید، و مخالف دلیل ارائهشده برای حذف هستید، میتوانید روی دکمهٔ زیر کلیک کنید و پیامی بگذارید که دلیل عدم موافقتتان با حذف این مقاله را توضیح دهد. شما میتوانید برای آگاهی از پاسخی به پیامتان از این صفحهٔ بحث بازدید کنید. توجه داشتهباشید این مقاله زمانی که با این آگاهسازی برچسب خورد، اگر بدون تردید واجد شرایط معیارهای حذف سریع باشد یا اگر توضیحی که به صفحهٔ بحث ارسال شود ناکافی باشد ممکن است در هر زمان حذف شود.
مدیران: پیوندها، تاریخچه (آخرین) و سیاههها را پیش از حذف بررسی کنید. بررسی گوگل را در نظر داشتهباشید: وب و خبرهایادداشت برای نویسندهٔ صفحه: شما صفحهٔ بحث نوشتار را هنوز ویرایش نکردهاید. اگر میخواهید با این حذف سریع مخالفت کنید، روی دکمهٔ بالا کلیک کنید تا بتوانید در صفحهٔ بحث پیامی بگذارید و توضیح دهید چرا در این اندیشه هستید که این مقاله نباید حذف شود. اگر از پیش پیامی در صفحهٔ بحث گذاشتهاید ولی این پیام همچنان نشان داده میشود، برای پاکسازی نهانگاه صفحه تلاش کنید. این صفحه آخرین بار توسط فرهنگ2016 (مشارکتها | سیاههها) در ۱۰:۵۱ یوتیسی (۱ ثانیه پیش) ویرایش شدهاست. |
سبحان گنجی (زادهٔ ۱۷ اسفند ۱۳۶۴) شاعر، نویسنده و ترانهساز ایرانی است.
گفتاوردها
[ویرایش]لای پای پاندا
[ویرایش]- شناسنامهٔ من برگ ازدواج ندارد | درخت کاج به پروانه احتیاج ندارد
- امکان ندارد اینکه فقط یک خدا تو را | تعداد خالقان تن تو نجومی است
هیچکس تنها نیست
[ویرایش]- +تا حالا به این فکر کردی که یه شماره بالاتر از شمارهٔ تو شمارهٔ چه کسی میتونه باشه؟ ÷نه. ولی الان که فکر میکنم میبینم باید آدم جالبی باشه. +همین؟ کنجکاو نیستی بدونی اسمش چیه؟ بدونی وقتی میخواد یکی نفهمه خندهش گرفته چی کار میکنه؟ ÷نه داداش. ولی کنجکاوم بدونم این وقت شب کجاش میخاریده که به یه شماره پایینتر از خودش اساماس داده.
- چیزایی که خودشون پیش میان موندگارتر از چیزاییان که یکی برای پیش اومدنشون تلاش کرده.
- آسایش دو گیتی (با اینکه حرف مفته با اینکه هر کی گفته لابد یه جاش کلفته) سیگار بعد چای و چای است بعد سیگار
آن دراز
[ویرایش]- احمد تو چه سکسی سیگار میکشی. اگر جملهٔ بالا را آیدا گفته بود، احمد هر وقت آگاهانه سیگار دود میکرد حواسش به این نکته بود که اگر دختری در حال نگاه کردن به او باشد قطعا شیفتهٔ سیگار کشیدنش خواهد شد. اما جملهٔ بالا از دهن عباس درآمد. احمد تو چه سکسی سیگار میکشی. و حالا احمد هر وقت حواسش به سیگار کشیدنش هست یاد عباس میافتد. جنسیت گوینده میتواند تاثیر جملهای در وصف تو را بالکل متفاوت کند.
آ فاحشهست؛ شما چطور؟
[ویرایش]- از تمامی بزرگانی که حقیر را عفو خواهند کرد پوزش میطلبم؛ بزرگانی هم که حقیر را عفو نخواهند کرد به تخمم.
- ایران تنها کشوریست که بهترینهایش در هر زمینهای که فکرش را بکنید، خارج از کشورشان زندگی میکنند.
- معمولا دخترها دوست دارند چشمهای مرد هنگام معاشقه باز باشد. که مبادا در ذهن، معاشقه با فرد دیگری را تجسم کند. اما آ (که به امید و احتمال زیاد نمیتوان معمولی به حساب آوردش) عاشق چشمهای بستهست. ناخودآکاه ترجیح میدهد مرد روی او فکر کند آنجلینا جولی را میکند و در اوج است به جای اینکه ببیند آ را میکند و اوجش آنچنان اوجی نیست.
جادوی جعبهای
[ویرایش]- اگر تعریف درست ابتذال، تکرار مکانیکی قابل پیشبینی باشد، سریال سوپرنچرال را میتوان به درستی مبتذل دانست.
- از چیزهایی که مرا و شاید خیلیهای دیگر را اندکی ناخوش میکند شبیه به هم شدن ظاهر آدمهاست. طبیعتا برای ما قدم زدن میان چینیها و نگاه کردن به صورتشان به خوشایندی قدم زدن میان اوکراینیها و نگاه کردن به صورت اوکراینیها نیست. بالا رفتن آمار جراحی بینی، مد شدن نوع خاصی آرایش، فراگیری پوششی به خصوص؛ همه و همه در جرم شبیهتر کردن ظاهر آدمها به هم دست دارند. بعضی از هنرمندها (اندی وارهول مثلا) تکرار سوژهای ساده که به تنهایی زیباش نمیدانند را زیبا میدانند. مثلا اگر لیوانی به تنهایی زیبا نباشد، با قرار دادنش کنار چند لیوان به همان شکل میتوان زیبایی آفرید. اگر هنر را مثلثی با سه ضلع خلاقیت، تعهد و زیبایی در نظر نگیریم و در تعریف مقولهی هنر به پارهخطِ زیبایی بسنده کنیم، ممکن است نتیجهی اعتقاد اين هنرمندان به مذاق ما خوش بیاید، اما از آنجا که توانایی کنار هم گذاشتن آدمهای یکشکل را نداریم، به رفع ناخوشیمان کمکی نخواهد کرد.