پرش به محتوا

آندریا دورکین

از ویکی‌گفتاورد
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ

آندریا ریتا دوورکین (۲۶ سپتامبر ۱۹۴۶ – ۹ آوریل ۲۰۰۵) نویسنده آمریکایی است.

گفتاوردها

[ویرایش]
پورنوگرافی، نابودی سازمان‌یافتهٔ جسم و روح زنان است.

پورنوگرافی، مردانِ مالکِ زنان (۱۹۷۹)

[ویرایش]
  • مردان پورنوگرافی را پدیده‌ای ذهنی می‌خوانند، چرا که ذهن، افکار، رؤیاها و خیال‌پردازی‌هایشان برایشان واقعی‌تر از جسم و زندگی زنان است. در واقع، مردان از قدرت اجتماعی خود استفاده کرده‌اند تا تجارتی ۱۰ میلیارد دلاری در سال را بر پایه بهره‌کشی از زنان، «تخیل» بنامند.
  • پورنوگرافی، ذاتِ تمایلات جنسیِ قدرت مردانه است: قدرتِ نفرت، مالکیت، سلسله‌مراتب؛ قدرتِ سادیسم و سلطه. پورنوگرافی، تجسمِ برتری مردانه است. دی‌ان‌ایِ سلطه‌گری مردانه است. هر قانونِ سوءاستفاده جنسی، هر ظرافتِ سادیسم جنسی، هر جاده اصلی و فرعیِ بهره‌کشی جنسی، در آن رمزگذاری شده است.
  • پورنوگرافی، نابودی سازمان‌یافتهٔ جسم و روح زنان است؛ تجاوز، خشونت، زنای با محارم و فحشا، روح آن هستند؛ بی‌رحمی و سادیسم، مشخصهٔ آن است؛ این جنگ علیه زنان است، حمله‌ای پی‌درپی به کرامت، هویت و ارزش انسانی؛ این استبداد است. هر زنی که جان به در برده، از تجربه زندگی خود می‌داند که پورنوگرافی اسارت است—زنِ به دام افتاده در تصویر، علیه زنِ به دام افتاده در دنیای واقعی استفاده می‌شود.
    • مقدمه، صفحه xxvii
  • در فرهنگ لغات جنسی مردانه—که واژگانِ قدرت است— «اروتیکا» صرفاً پورنوگرافیِ کلاس‌بالاست: تولیدی بهتر، مفهومی بهتر، اجرایی بهتر، بسته‌بندی بهتر، طراحی‌شده برای مصرف‌کننده‌ای طبقه‌بالاتر. درست مانند مقایسه دخترانِ کال‌گرل و خیابانی، یکی ظاهری آراسته‌تر دارد، اما هر دو محصولِ همان نظام ارزش‌های جنسی هستند و هر دو یک خدمت جنسی را ارائه می‌دهند.
    • صفحهٔ ۱۰
«اروتیک» صرفاً پورنوگرافیِ کلاس‌بالاست: تولیدی بهتر، مفهومی بهتر، اجرایی بهتر، بسته‌بندی بهتر، طراحی‌شده برای مصرف‌کننده‌ای طبقه‌بالاتر.
  • برتری مردانه در زبان جاری است، به‌طوری که هر جمله، آغشته به ارزش‌های زبانی و ادراکی‌ای است که صراحتاً برای فرودست‌سازی زنان توسعه یافته‌اند. مردان محدوده‌های هر موضوعی را تعریف کرده‌اند.
    • صفحهٔ ۱۷
  • پول حرف می‌زند، اما با صدایی مردانه. در دستان زنان، پول معنایی تحت‌اللفظی دارد؛ شمارش می‌شود و چیزی به ارزش خود یا کمتر می‌خرد. در دستان مردان، پول زنان، سکس، جایگاه اجتماعی، کرامت، احترام، شناسایی، وفاداری و هرگونه امکان دیگری را می‌خرد.
    • صفحهٔ ۲۰
  • خشونت خانگی و تجاوز زناشویی—که اینجا همانند هر جای دیگر شایع است—بر این باور استوارند که مالکیت مرد بر همسرش به او مجوز می‌دهد هرچه بخواهد با او بکند: بدن زن متعلق به اوست تا برای ارضای جنسی خود از آن استفاده کند، تا او را کتک بزند، تا باردارش کند. قدرت مردانهٔ مالکیت، به‌دلیل مرکزیت تاریخی‌اش، به‌سختی توسط محدودیت‌های قانونیِ ناچیز مهار می‌شود.
    • صفحهٔ ۱۸
  • مردان نه به‌خاطر قربانی خشونت بودن، که به‌خاطر پایبندی به اعمال خشونت از زنان متمایز می‌شوند. مردان به ازای اعمال خشونت در هر زمینه‌ای، پاداش می‌گیرند: پول، تحسین، شهرت، احترام، و حتی تعظیم دیگران در برابر مردانگیِ تابو و تثبیت‌شده‌شان. در فرهنگ مردانه، پلیس‌ها قهرمانند و قانون‌شکنان نیز؛ مردانی که استانداردها را اجرا می‌کنند قهرمانند و آنانی که نقض می‌کنند نیز. تضاد بین این گروه‌ها، تعهد مردانه به خشونت را نشان می‌دهد: تضاد یعنی کنش، و کنش یعنی مردانگی.
  • مردان به ازای اعمال خشونت در هر زمینه‌ای، پاداش می‌گیرند: پول، تحسین، شهرت، احترام، و حتی تعظیم دیگران در برابر مردانگیِ تابو و تثبیت‌شده‌شان.
  • مردان هر آنچه را که با زنان مشترک دارند انکار می‌کنند تا هیچ نقطه اشتراکی با آنان احساس نکنند؛ و آنچه باقی می‌ماند—طبق تعریف مردان—تنها تکه‌ای گوشت به طول چند سانتی‌متر است: آلت مردانه.
    • صفحهٔ ۵۳
  • امتناع کلی جامعه از انجام هر اقدام معناداری برای محافظت از زنان و دختران در برابر این پرخاشگری، گواهی بر بی‌ارزشی زندگی زنانه است. زندگی یک مرد باید به‌خاطر خودش محافظت شود. زندگی یک زن تنها زمانی مستحق حفاظت است که به مردی تعلق داشته باشد—به عنوان همسر، دختر، معشوقه یا فاحشه؛ این مالک است که حق دارد حقوقش بر زنانِ خود را در برابر دیگر مردان محافظت کند. تمامیت جسمی یا رفاه یک زن نه به‌خاطر ارزش ذاتی او به‌عنوان انسان، که صرفاً به‌عنوان مالکیت محافظت می‌شود.
    • صفحهٔ ۵۷
  • پورنوگرافی نشان می‌دهد که لذت مردانه به‌طرز انفکاک‌ناپذیری با قربانی‌کردن، آزار دادن و بهره‌کشی گره خورده است؛ که تفریح و شهوت جنسی در حریم خصوصی تخیل مردانه، از خشونت تاریخ مردانه جدایی‌ناپذیر است. جهان خصوصیِ سلطه جنسی که مردان به عنوان حق و آزادی خود طلب می‌کنند، تصویر آینه‌ایِ جهان عمومی سادیسم و وحشیگری‌ای است که مردان پیوسته و با خودبرحق‌بینی آن را محکوم می‌کنند. معنای تاریخ مردانه را باید در تجربه مردانهٔ لذت جست.
    • صفحهٔ ۶۹
  • چپ‌گرایانی که از ساد طرفداری می‌کنند، خوب است به یاد داشته باشند که فرانسهٔ پیش از انقلاب مملو از مردم گرسنه بود. نظام فئودالی هم ظالمانه بود و هم خام. حقوق اشراف بر بدن و کار فقرا هم غیرقابل‌چالش بود و هم مورد چالش قرار نمی‌گرفت. استبداد طبقاتی مطلق بود. فقرا هرچه می‌توانستند—از جمله خودشان—را برای بقا می‌فروختند. ساد، اخلاقیات طبقه خود را آموخت و حفظ کرد.
    • صفحهٔ ۷۲
  • زنان—که قرن‌ها از پورنوگرافی دور نگه داشته شده‌اند و اکنون نیز نمی‌توانند نگاهی به این پلیدی‌های قفسه سوپرمارکت‌ها بیندازند—در شگفتند. زنان باور نمی‌کنند که مردان واقعاً به آنچه پورنوگرافی دربارهٔ زنان می‌گوید اعتقاد دارند. اما مردان باور دارند. از بدترین تا بهترین‌شان، باور دارند.
    • صفحهٔ ۱۶۷
  • پورنوگرافی جدید، چپ‌گراست؛ و پورنوگرافی جدید گورستان وسیعی است که چپ‌گرایی در آن دفن شده. چپ‌گرایی نمی‌تواند هم فاحشه‌هایش را داشته باشد و هم سیاستش را.
    • صفحهٔ ۲۰۹

دربارهٔ او

[ویرایش]
  • آندریا دوورکین، که برای دهه‌ها در زندگی‌اش مورد حمله و تمسخر قرار گرفت، یکی دیگر از آن انسان‌های نادری بود که درد دیگران را چنان حس می‌کرد که گویی درد خودش است. وقتی او برای اولین بار یکی از کتاب‌هایش را برای من فرستاد، کاملاً آماده تمسخر بودم. اما او می‌توانست بنویسد، فکر کند و استدلال کند، و اغلب اوقات مخالفت شدید با او لذت‌بخش بود، که این چیزی است که نمی‌توانم در مورد برخی از منتقدانش بگویم. او مانند بسیاری از افراد باهوش و دردمند، این استعداد را داشت که جان کلام مسائل به ظاهر پیچیده را بگیرد. برای او قابل قبول نبود که رئیس‌جمهور کلینتون تیمی از کارآگاهان خصوصی داشته باشد تا زنان حقیقت‌گو را "مدیریت" و بدنام کند؛ برای او قابل قبول نبود که صربستان از تجاوز به عنوان سلاحی برای پاکسازی قومی استفاده می‌کرد؛ و او در برابر تهدید جهادی که می‌خواست و می‌خواهد زنان را به بردگی بکشد و شکنجه کند، بی‌طرف نبود. اینکه او به خاطر داشتن هر یک از این مواضع به عنوان یک "محافظه‌کار" محکوم می‌شد، چیزهای زیادی دربارهٔ چپ‌گرایی که او زمانی به آن تعلق داشت، می‌گوید. اگر او واقعاً دیوانه بود، ای کاش خواهران کج‌فکر بیشتری را گاز می‌گرفت.
    • «دو ابراهیم و دو زن»، به قلم کریستوفر هیچنز، نشریه آنلاین «اسلِیت» (۱۸ آوریل ۲۰۰۵)

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌گفتاورد، «Andrea Dworkin»، ویکی‌گفتاورد انگلیسی. (بازیابی در 06 آگوست 2025).