آش

از ویکی‌گفتاورد
آش رشته

آش یکی از از غذاهای اصیل ایرانی است که تقریباً در تمام ایران پخته می‌شود. آش چندین نوع است از جمله آش رشته، آش ماست، آش شله قلمکار، آش جو، آش دوغ و… ساده‌ترین آن آش رشته‌است و از سبزیجات، حبوبات و رشته و کشک تشکیل شده و از سیر داغ، پیاز داغ و نعناع داغ برای تزیین آن استفاده می‌کنند.

ضرب‌المثل[ویرایش]

  • آشپز که دوتا شد آش یا شور می‌شود یا بی نمک
  • آشِ دهان سوزی نیست
  • آشِ خوب باشد کاسه اش چوب باشد
  • آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته
  • آشِ نخورده و دهان سوخته
  • نخود هر آش بودن
  • هر چه پول بدهی همانقدر آش می‌خوری
  • کاسه داغ تر از آش
  • دو زار بده آش به همین خیال باش

در شعر فارسی[ویرایش]

«بسیار مگو که وقت آش است / چون گرسنگی قوم شش تاست»

مولوی

«خوان و بزم هر دو عالم نزد بزم شمس دین / چون یکی کاسه پرآش و بر سر او یک رغیف»

مولوی

«ز دیگدان لئیمان چو دود بگریزند / نه دست کفچه کنند از برای کاسهٔ آش»

سعدی

«دوستی از پی تراش کنند / یار از بهر نان و آش کنند»

اوحدی

«هم بودکباب بره هم نقل مهنا / هم بود طعام سره هم آش مزعفر»

قاآنی

«بگشاده‌ای چو کاسه دهان در خیال آش / مانند سفره حلقه به گوشی برای نان»

شاه نعمت‌الله ولی

«کیسه بیشتر از کان که شنید / کاسه گرمتر از آش که دید»

جامی

«خطاست بیدل زتنگدستی به فکرروزی الم‌پرستی / چو کاسه هر کس به خوان هستی دهن گشوده‌است آش دارد»

بیدل دهلوی

آش با جاش

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
آش
دارد.