محمدعلی رجایی

از ویکی‌گفتاورد

محمدعلی رجاییزادهٔ ۲۵ خرداد ۱۳۱۲/ ۱۵ ژوئن ۱۹۳۳، قزوین - درگذشتهٔ ۸ شهریور ۱۳۶۰/ ۳۰ اوت ۱۹۸۱، تهران) سیاستمدار ایرانی و کنشگر سیاسی در برابر شاهنشاهی بود. او دومین رئیس‌جمهور ایران پس از ابوالحسن بنی‌صدر (۲ اوت ۱۹۸۱ – ۳۰ اوت ۱۹۸۱)، نخست‌وزیر ایران (۱۲ اوت ۱۹۸۰ – ۴ اوت ۱۹۸۱)، وزیر امور خارجه (۱۱ مارس ۱۹۸۱ – ۱۵ اوت ۱۹۸۱)، وزیر آموزش (نوامبر ۱۹۷۹ – ۱۲ اوت ۱۹۸۰)، نمایندهٔ مجلس ایران (۲۸ مه ۱۹۸۰ – ۱ اوت ۱۹۸۱) بود.

گفتاوردها[ویرایش]

۱۹۸۰[ویرایش]

  • «تاریخ، این قضاوت را خواهد کرد که من در برابر اولین رئیس جمهوری که به تجاوز از اصول قانون اساسی برای کسب قدرت بیشتر تمایل فراوان داشت، ایستادگی و مقاومت کردم. من اگر در برابر این جریان ناحق، مقاومت نکنم در پیشگاه خدا و مردم مسئول هستم.»
  • «من که نخست وزیر هستم فکر می‌کنم که خداوند بزرگترین جایی را که در جهنم ممکن است، برای نخست وزیر آماده کرده، به خاطر اینکه هر جمله‌ای که می‌گوید و هر حرکتی که می‌کند با سرنوشت ۳۶ میلیون انسان پیوند دارد.»
  • «طبیعت حکومت ما این است که رهبر حکومت یک انسانی است که وقتی به اوج قدرت می‌رسد و همه مردم در مقابلش خضوع می‌کنند، می‌گوید من خدمتگزار شما هستم.»
  • «وصیّتِ حقیقی من، مجموعهٔ زندگی من است.»[۱]
  • «این را بارها تکرار کرده‌ایم که جامعه ما به آنچه نیاز دارد، نقاط مشترک اصولی است، نه نقاط مورد اختلاف.»[۲]
  • «من که نخست وزیرهستم فکر می‌کنم که خداوند بزرگترین جایی را که در جهنم ممکن است، برای نخست وزیر آماده کرده، به خاطر اینکه هر جمله‌ای که می‌گوید و هر حرکتی که می‌کند با سرنوشت ۳۶ میلیون انسان پیوند دارد.»[۳]
  • «ما طالب زندگی سالم و مستقلی هستیم. از تکنولوژی به عنوان پیشرفت بیشتراستقبال می‌کنیم. اما این تکنولوژی را با از دست دادن استقلال و عدم وابستگیِ خود، نخواهیم پذیرفت.»[۴]
  • «من به مدت دو سال در زندان‌های رژیم شاه معدوم زندانی کارتر و آمریکا بودم. آثار شکنجه و سختی‌هایی که در زندان بر من روا شد بعد از چهار سال هنوز بر بدنم نمایان است… من دو سال تمام ضربات شلاق‌های کارتر را بر پای خود احساس کردم و این در حالی است که ما با گروگان‌ها در جاسوسخانه، رفتاری کاملاً انسانی داریم.»[۵]
  • «به نظر من اگر در مملکت خدمتی معنی دارد، معلمی است.»[۶]
  • «هنر وقتی شایسته صفت «مردمی» است که منعکس کننده خواست‌ها و آمال انسانهای محروم و ستمدیده باشد.»[۷]
  • «بین آنچه ما از سازمان ملل و شورای امنیت تصور داریم، با آنچه که شورا و سازمان ملل در عمل انجام می‌دهند، فاصله زیادی است[۸]
  • «در انتظار روزی هستیم که مردم برادر و مستضعف عراق … صدامِ مجرم را در دادگاه انقلاب اسلامی عراق، محاکمه و به سزای اعمالش برسانند.»
  • «من امیدوارم که در آینده، کشور ما به صورتِ یک خانوادهٔ بزرگ درآید، که انتقادمان از هم -و خدای نکرده بدگویی هایمان از هم - و یا بی اطلاعی مان از قوانین، دقیقاً در رابطه با افراد یک خانواده باشد؛ که اشتباه می‌کنند ولی هرگز سوء ظن و کینه‌ای به یکدیگر ندارند و ما در حال تشکیل یک چنین خانواده‌ای هستیم.»

دربارهٔ او[ویرایش]

  • «برای رجایی ساده‌زیستی فقط یک روش شخصی نبود بلکه در حکومت هم آن را اعمال می‌کرد… اولین نصیحت ایشان به من - پس از این که مدیر کل آموزش و پرورش تهران شدم - این بود که برو سعی کن این اتاق را کوچکتر و کمتر کنی نه این که زیادش کنی…».
    • مجتبی رحماندوست[۹]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ