شطرنج

از ویکی‌گفتاورد

شَطرَنج یک بازی فکری دو نفرهٔ حرکتی است که بر روی یک صفحه با ۶۴ خانه (۳۲ خانه سیاه و ۳۲ خانه سفید) به وسیله ۳۲ مهره (۱۶ مهره سفید و ۱۶ مهره سیاه) انجام می‌شود. شاه، وزیر یا فرزین، فیل، اسب، رخ یا قلعه، پیاده یا بیدق مهره‌های این بازی هستند.
این نوشتار دربارهٔ بازی شطرنج و کنایه‌هایی که آن از بازی آن گرفته می‌شود، می‌باشد.

گفتاوردها[ویرایش]

آ، الف[ویرایش]

  • «این کاملاً برایم دشوار است که زندگی ام را بدونِ شطرنج تصوّر کنم.»

ب، پ[ویرایش]

  • «باعث خوشبختی است که بدانیم که بسیاری از افرادی که به صورت شطرنجبازان ماهری هستند، در پاره‌ای موارد، مغرهای آنان به طور کلی با استعدادها، نیروی تفکر یک انسان معمولی فرق ندارد.»
    • جیمز مورتی مر بدون منبع
  • «بازی شطرنج آکنده از نوسان‌ها، فراز و فرودها، هیجان‌ها و کشاکش هاست. شطرنج را بازی خردمندان خوانده‌اند، ورزش ذهن، نبرد اندیشه‌ها، پیکار شخصیت‌ها، جنگ روان‌ها.»
    • ایلیا لوویچ مایزلیس بدون منبع
  • «برای دستیابی به موفقیت، من در درجه اول توجه به نقاط قدرت و ضعف خود، و در مرحلهٔ دوم دقت به نقاط قوت و ضعف حریف را ضروری می‌دانم... در شطرنج قبل از هرچیز شناخت طبیعت انسانی حریف و درک حالات روانی او لازم است. در قدیم فقط با مهره‌های حریف مبارزه می‌کردند، اما امروزه ما با حریف مبارزه می‌کنیم یا حداقل سعی می‌کنیم. علیه نیروی اراده و اعصاب او بازی می‌کنیم و از خصوصیات شخصی او، و به همان اندازه تعصب خشک او استفاده می‌کنیم.»
    • آلخین اشاره به نقش روانشناسی و شطرنج بدون منبع
  • «بر روی صفحه شطرنج نبرد بین انسان هاست نه بین مهره‌های چوبی.»
    • امانوئل لاسکربدون منبع
  • «برای اینکه بازیکن به تفکر مستقل دست یابد، باید از هر چیزی که بی‌روح است مانند تئوری‌های سرهم بندی شده که بر تعداد بسیار اندکی نمونه و توهمات بی شمار استوار است، عادت بازی با بازیکنان ضعیف، عادت به کارگیری ادامه‌های تقلیدی و تکراری قواعد، بدون تعمق کافی و غرور بی جا پرهیز کرد.»
    • امانوئل لاسکربدون منبع

ت، ث[ویرایش]

  • «توجه به مسایل روان شناختی در شطرنج از اهمیت فراوانی برخوردار است. نتیجه نهایی یک پیکار دوشطرنجباز تنها به دانش شطرنجی آنان بستگی ندارد، بلکه عوامل دیگری مانند:منش فرد، تمرکز فکر، اراده، شرایط مقطعی و متغیر خلق و خو، همچنین کم آوردن زمان، ارتکاب خطاهای غیرارادی، که هرکدام به نحوی با عوامل روانی فرد ارتباط دارد نیز در نتیجه بازی شطرنج تأثیر فراوان دارد.»
    • بوریس اسپاسکیبدون منبع

ج، چ[ویرایش]

  • «چو شاه شطرنج ارچه قوی است دشمن تو// چو یک پیاده فرستی ز خان و مان بجهد.»

ح، خ[ویرایش]

د، ذ[ویرایش]

  • «در بازی شطرنج، هوش و تخیل مهم تر از حافظه است. بسیاری از شطرنجبازان به قدر کافی حرکت‌ها و ادامه‌های مختلف گشایشی را در ذهن دارند (حافظه شان قوی است)، اما در وضعیت‌های ناآشنا و جدید با دشواری‌هایی مواجه می‌شوند که قادر به حل آن‌ها نیستند (هوش و تخیل آن‌ها قوی نیست). با یادگیری مفاهیم بنیادی و اصول استراتژی و تاکتیک در واقع قوهٔ تخیل و هوش شطرنجباز تقویت می‌شود و او می‌تواند در وضعیت‌های حساس و بحرانی بهتر تصمیم گیری کند و هدف‌ها را بهتر تشخیص دهد.»
    • ایلیا لوویچ مایزلیسبدون منبع

ر، ز، ژ[ویرایش]

س، ش[ویرایش]

  • «شطرنج وسیلهٔ پرورش عالی نیروی اراده است. شطرنج نیاز به تسلط بر خود و انتقاد شدید از خود دارد.»
    • کلاوسبدون منبع
  • «شطرنج یک مکتب عالی برای تفکر منطقی هدفمند است.»
    • سوخوماینسکی؛ دانشمند علوم تربیتیبدون منبع
  • «شطرنج تنها یک مبارزه بین قدرت‌های ذهنی نیست بلکه مبارزه شخصیتی نیز هست.»
    • آنانیف، روانشناس اهل شورویبدون منبع
  • «شطرنج می‌تواند اینگونه توصیف و تعریف شود: «حرکت دادن مهرهایی که یکدیگر را می‌خورند!».
    • مارسل دوشمپ /Marcel Duchamp[۲]
  • «شطرنج زندگی من است، امّا زندگی من شطرنج نیست.»
    • آناتولی کارپف /Anatoly Karpov[۳]
  • «شطرنج صحبت من و آن مایهٔ سرور/با آن که قایم است ز من می‌برد به زور//کارم درین بساط به شاهی فتاده است/کز اسب کین پیاده نمی‌گردد از غرور//چندم به بزم خود نگذاری چه می‌شود/گر بر بساط شاه کند به یدقی عبور//نزدیک شد فرارم ازین عرصه کز قیاس/در بازی تو ماتی خود دیده‌ام ز دور//نقد درست جان بنه‌ای دل به داد عشق/کان نقد در قلیل و کثیر است بی‌کسور//زان انقلاب کن حذر اندر بساط عشق/کانجا گریز شاه ز بیدق شود ضرور//میرم برای آن که ز چشم مشعبدش/شطرنج غائبانه توان باخت در حضور//بیش از محل پیاده به فرزین شود به دل/چون عشق را کمال برون آرد از قصور//تا محتشم بر اسب فصاحت نهاد زین/افکند در بساط سوار و پیاده شور/.
  • «شطرنج اصلاً شبیه زندگی نیست. شطرنج قوانین دارد اما زندگی نه!.»
    • Mark Pasternakبدون منبع
  • «شطرنج، پوچی غرور و بطالت است.»
    • الکساندر آلخینبدون منبع
  • «شطرنج سلاحی است در پرورش فرهنگ و بازپروری بشریت. مسلماً شطرنج ابزاری مهم در رشد زیبایی شناسی، عقلانی، هنری و ارادی انسان است.»
    • کریلنکو، بدون منبع
  • «شطرنج... شعر، نبرد، فهم و اراده است.»
    • پابلو نرودابدون منبع
  • «شطرنج صحنه کوچکی از زندگی است. در شطرنج از اولین حرکت برنامه‌ریزی می‌کنیم و هدف مات کردن حریف است، حتی اگر مهره‌ای هم قربانی دهیم. زندگی نیز همین است، برنامه‌ریزی کوتاه مدت و بلندمدت داریم و مسائل را آنالیز می‌کنیم تا آنها را حل کنیم. شطرنج هم هنر تجزیه و تحلیل با وضعیت‌های پیش‌رو است.»
  • «شطرنج، ورزش طاقت‌فرسا و سنگینی است. اگر کسی علاقه نداشته باشد، از آن زده می‌شود. شطرنج‌باز باید با تمام وجود آن را دوست داشته باشد. قهرمان‌های جهان ۶ تا ۱۰ ساعت تمرین می‌کنند و من ۱۱ سال کار کردم تا استاد بزرگ شوم. با یکی دو سال تمرین نمی‌توان، به این رده‌ها رسید.»

ص، ض[ویرایش]

ط، ظ[ویرایش]

ع، غ[ویرایش]

ف[ویرایش]

ق[ویرایش]

ک[ویرایش]

  • «کسانی که واردِ عرصهٔ سیاست می‌شوند، باید مثل شطرنج بازِ ماهر، حرکات و تغییرات بعدی عرصه را نیز محاسبه و پیش بینی کنند.»
  • «کسی که می‌خواهد شطرنج بیاموزد باید قبل از هرچیز به آخر بازی توجه کند. پس از پیشرفت در آخر بازی است که باید به مطالعه شروع بازی و وسط بازی بپردازد، آن هم با نیم نگاهی به آخر بازی.»
    • کاپابلانکا بدون منبع

گ[ویرایش]

ل[ویرایش]

م[ویرایش]

ن[ویرایش]

و[ویرایش]

ه[ویرایش]

  • همچو فرزین کژروست و رخ سیه بر نطع شاه/آنکه تلقین می‌کند شطرنج مر لجلاج را.»
    • شمس تبریزی؛ از غزل شماره ۱۳۳ - لجلاج هم از بزرگترین شطرنجبازان ایران قدیم است که در کتاب‌های گوناگون داستان‌های عجیبی از خبرگی او در بازی شطرنج آمده‌است.
  • «زهی شهی که شهان بر بساط شطرنجت/ به خانه خانه دوند از گریز خانه مات.»
  • «چه فرخست رخی کو شهیت را ماتست/چه خوش لقا بود آنکس که بی‌لقای تو نیست.»
  • «باشد ز بازی‌های خوش بیذق رود فرزین شود/در سایه فرخ رخی بیذق برفت و شاه شد.»
  • «در نجاتش هست مات و هست در ماتش نجات/ زان نظر ماتیم ای شه آن نظر بر مات باد.»
  • «آن بیذقی که شاه شدست از رخ خوشت/بازش به مات غم چه گدا می‌کنی؟! مکن.»
  • «از غم مات، شاه دل خانه به خانه می‌دود/رنگ رخ و پیاده‌ها بهر نجات ریخته.»
  • «بر نطع پیادستم، من اسپ نمی‌خواهم/من مات توام ای شه، رخ بر رخ من بر نه.»
  • «ستارگان سماوات جمله مات شوند/بطاس چرخ چو آن مه در افکند مهره.»
  • «چند روز است که شطرنج عجب می‌بازی/دانه بوالعجب و دام عجب می‌سازی.»

ی[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
شطرنج
دارد.