رابعه بلخی

از ویکی‌گفتاورد

رابعه دختر کعب قُزداری که به رابعه بلخی هم شناخته شده‌است، شاعر پارسی‌گوی نیمه نخست سده چهارم هجری (۹۱۴–۹۴۳میلادی) است.

دارای منبع[ویرایش]

مرا بهعشق همی متهم کنی به حیل       چه حجت آری پیش خدای عزوجل
به عشقت اندر عاصی همی نیارم شد      بذنبم اندر طاغی همی شوی بهمثل
نعیم بی‌تو نخواهم جحیم با تو رواست      که بی‌تو شکّر زهر است و با تو زهر عسل
بروی نیکو تکیه مکن که تا یکچند      به‌سنبل اندر پنهان کنند نجم زحل
هرآینه نه دروغ است آنچه گفت حکیم      فمن تکبر یوماً فبعد عز ذل
  • هزارسال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۶۵ تهران
دعوت من بر تو آن شد کایزدت عاشق کناد       بر یکی سنگین‌دل نامهربان چون خویشتن
تا بدانی درد عشق و داغ هجر و غم کشی      چون بهجر اندر بپیچی پس بدانی قدر من
  • هزارسال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۶۵ تهران
خبر دهند که بارید بر سر ایوب      ز آسمان ملخان و سر همه زرین
اگر ببارد زرین ملخ بر او از صبر       سزد که بارد بر من بسی مگس رویین
  • به نقل از تذکرهٔ لباب الالباب

منسوب[ویرایش]

ز بس گل که در باغ مأوی گرفت      چمن رنگ ارتنگ مانی گرفت
صبا نافهٔ مشک تبت نداشت      جهان بوی مشک از چه معنی گرفت
مگر چشم مجنون به ابر اندر است      که گل رنگ رخسار لیلی گرفت
بهمی ماند اندر عقیقین قدح      سرشکی که در لاله مأوی گرفت
قدح گیر چندی و دنیی مگیر      که بدبخت شد آنکه دنیی گرفت
سر نرگس تازه از زرّ و سیم      نشان سر تاج کسری گرفت
چو رهبان شد اندر لباس کبود      بنفشه مگر دین ترسی گرفت
  • هزار سال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۶۵ تهران
عشق او باز اندر آوردم به بند      کوشش بسیار نامد سودمند
عشق دریایی کرانه ناپدید      کی توان کردن شنا ای هوشمند
عشق را خواهی که تا پایان بری      بس که بپسندید باید ناپسند
زشت باید دید و انگارید خوب      زهر باید خورد و انگارید قند
توسنی کردم ندانستم همی      کز کشیدن سخت‌تر گردد کمند
  • هزار سال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۶۵ تهران

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ