چارلز دیکنز

از ویکی‌گفتاورد
(تغییرمسیر از داستان دو شهر)
قلبی داشته باش که هرگز سختی سنگ را به خود نگیرد و احساسی داشته باش که هرگز آزاردهنده نباشد. - چارلز دیکنز

چارلز دیکنز (به انگلیسی: Charles John Huffam Dickens؛ ۷ فوریه ۱۸۱۲ – ۹ ژوئن ۱۸۷۰) برجسته‌ترین رمان‌نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند بود.

دارای منبع[ویرایش]

  • «یک در سنگین هم به کلید کوچکی نیازمند است.»
    • Hunted Down/ فصل دوم

داستان دو شهر[ویرایش]

  • «بزرگترین آرزوی من این است که دلبستگی‌ام را به دنیا فراموش کنم. دنیا برای من مفید نیست و من هم به درد دنیا نمی‌خورم.»
  • «از گوش کردن به حرف‌های من ترسی نداشته باشید. من مانند کسی هستم که در جوانی مرده باشد؛ زندگی من می‌توانست خیلی بهتر باشد؛ ولی حالا تغییر کرده‌است.»
  • «اگر جمهوری که می‌گویند می‌خواهد بدبخت‌ها را خوشبخت کند از مرگ من نفعی می‌برد، من با کمال میل حاضر به مردن هستم.»

دامبی و پسر[ویرایش]

  • «... گناهان گاهی اوقات همان فضیلت‌هایی هستند که در آن‌ها زیاده‌روی شده‌است.»

بدون منبع[ویرایش]

  • «جوانی بهار آرزوها است.»
  • «خیلی فرق است بین کسی که باشوق و حرارت می‌خواهد کتاب را مطالعه کند و آدم خسته‌ای که می‌خواهد با کتاب خستگی خود را رفع کند.»
  • «قلبی داشته باش که هرگز سختی سنگ را به خود نگیرد و احساسی داشته باش که هرگز آزاردهنده نباشد.»
  • «هر قدر می‌توانید شاد زندگی کنید و هرگز فکر بیهوده به مغز راه ندهید، چون سلامتی را به خطر می‌اندازد.»

جستارهای وابسته[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ