حکومت

از ویکی‌گفتاورد

یک حکومت نظامی است که تحت آن یک کشور یا یک اجتماع اداره می‌شوند. حکومت ابزاری است که به وسیله آن سیاست‌های دولت مورد اعمال واقع می‌شوند و همین طور این نهاد خود سیاست گذار و تعیین کننده راهبرد‌های پیش روی کشور است.

گفتاوردها[ویرایش]

  • «آن را یک امر دنیایی نه الهی می‌داند که مردم بر اساس همفکری و مشورت و ایجاد هم‌رأیی به تشکیل آن مبادرت می‌کنند و استدلال او این است که کلمة «امر» که جمع آن «امور» است در قرآن به معنای کارهای دنیایی مردم از جمله تشکیل دولت و حکومت است.»
  • «یک دولتِ واقعی باید بتواند حکومت و مدیریت کند. بدیهی است که نمی‌فهمم چرا برخی سیاستمداران این مسأله را بسیار پیچیده و گیج کننده می‌دانند. نکتهٔ اصلی که دولت باید انجام دهد ، تعهّداتش و کمک به ملّت برای خوب زندگی کردن است.»
  • «وقتی سلسله‌ای به قدرت می‌رسد، در درازمدت فساد درونی خودش موجب خرد شدنش می‌شود، ما در همه سلسله‌ها این موضوع را می‌بینیم. به چه صورت ساسانیان از بین رفتند؟ به خاطر فساد درونی خودشان و عوامل دیگر.»
  • «کسانی که از هر حکومتی پشتیبانی می‌کنند و با هر دولتی همکاری می‌کنند جزء افراد یک ملت حساب نمی‌شوند.»
    • سعد زغلول

پانویس[ویرایش]

  1. http://arbabehekmat.org/fa/excerpt/browse/term/2#!/fa/excerpt/browse/term/2/post/598 حکومت]
  2. مصاحبه با دکتر عبدالمجید ارفعی. رشد آموزش تاریخ، 1379، شماره 3، صفحه‌ی 8.