اسکندریه

از ویکی‌گفتاورد

اسکندریه از بندرهای مدیترانه و دومین شهر بزرگ مصر.

گفتاورد[ویرایش]

  • «اسکندریه جایگاه تلاقی شرق و غرب است.»
  • «نخستین ویژگی گفتنی اسکندریه بنیان‌گذاری، طرح و گستردگی ساختمان‌های آن است، تا آنجا مه به‌راستی شهری را که راه‌هایش گسترده‌تر و ساختمان‌هایش بلندتر، زیباتر و باشکوه‌تر از اسکندریه باشد، ندیدم…»
  • «از بزرگترین یادمان‌های شگفت‌انگیز که در اسکندریه دیدم، مناره‌ای است دریایی که خدا بر دست کسی که آن را ساخته است، آن را نشانه‌ای برای پی‌برندگان به علامات و راهنمایی برای مسافران قرار داده و اگر آن منار نبود از راه دریا به زمینِ اسکندریه ره نمی‌بردند، چرا که از فاصله‌ای بیش از هفتاد میل پدیدار می‌شود و ساختمان آن از طول و عرض در نهایت استواری و غایت زیبایی و ستبری است و از بالایی و بنلدی سر به آسمان ساید، چنان‌که زبان وصف از بیانش عاجز آید و دیده از دیدنش به حیرت گراید، خبر دادن از آن را به تنگنا اندازد و دیدن آن دیدگان را فراخ سازد.»

شعر[ویرایش]

  • «به اسکندر آن شهر چون شد تمام / هم اسکندریه‌ش نهادند نام»
  • «در اسکندریه که جای من است / بنا کرده رسم و رای من است»

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. http://www.khatami.ir/fa/speech/31.html
  2. سفرنامهٔ ابن جبیر. ترجمهٔ پرویز اتابکی. مشهد: مؤسسهٔ چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۰. ۷۱. 
  3. سفرنامهٔ ابن جبیر. ترجمهٔ پرویز اتابکی. مشهد: مؤسسهٔ چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۰. ۷۲.