احمد بهمنیار

از ویکی‌گفتاورد

احمد بن محمدعلی بهمن‌یار کرمانی با تخلُّص دهقان و شهرت مُدرِّس ( ۲۸ ژانویه ۱۸۸۴، کرمان - ۲۸ ژانویه ۱۹۵۵، تهران، دفن‌شده در کربلا) سیاست‌مدار دموکرات، روزنامه‌نگار، مقام‌دار مالی، آموزگار، وکیل، استاد دانشگاه، متن‌ویرای کهن، ادیب و شاعر ایرانی بود.

دارای منبع[ویرایش]

  • «اگر دانشمندان هر ملت، امثال زبان خود را به رویه مؤلفین عرب تدوین نمایند، یعنی تاریخ و علت پیدایش هر مثل و اول‌گوینده آن را ضبط کنند، هر صاهب هوش و با ذوق می تواند از مطالعه و تفکر در معانی و نکات آن امثال، تغییرات و تبدلاتی را که قرن به قرن در عادات، آداب، اخلاق، عقاید و کیفیت زندگی اجتماعی آن ملت پیدا شده است به دست آورد و شرح دهد، بلکه می تواند طرز حکومت و سیاست و ترقی یا تنزل آن قوم را در علم و هنر و تجارت از آن امثال استخراج نماید که در هر عصری چگونه بوده است.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری، در شرح بعضی از مطالب لازمه
  • «برای مثال، امثال زبان آلمانی به طوری که دایرةالمعارف انگلیسی (Everyman Encyclopaedia / جلد دهم، ص. ۵۳۴، ستون دوم) تصریح می‌نماید، بالغ به صدو چهل و پنج‌هزار مثل است. این عده تقریبأ بیست‌برابر امثال فارسی است و اگر لغات آلمانی را بدقت بشمریم خواهیم دید که شماره آن‌ها نیز تقریبأ بیست‌برابر شماره کلمات ما است و اگر تعصب جاهلانه را کنار بگذاریم انصاف می‌دهیم که آلمان‌ها در ادبیات هم بیست مرحله از ما جلو افتاده‌اند و ما هنوز در خم یک کوچه‌ایم.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری، در شرح بعضی از مطالب لازمه
  • «به دانا نبخشد بجز رنج وافر// به نادان دهدگنج ها رایگانی»
    • قصیده‌ای، سروده در زندان کریم‌خانی شیراز/ ۱۲۹۵ خورشیدی
  • «پاره‌ای خرافات و موهومات در عوام هر ملت جای دارد که عمومأ معتقد بوده و آن ها را در زندگی روزانه خود منشأ آثار می‌پندارند. این قبیل وقایع، حکایات و خرافات اغلب منشأ امثال سایره واقع می‌شوند و هر مثلی به یکی از آن‌ها اشاره می‌نماید.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری، در شرح بعضی از مطالب لازمه
  • «سرگذشت اجتماعی اغلب ملل مشتمل بر وقایعی است که به واسطه اهمیت سیاسی یا شدت تأثیر در افکار و احساسات عامه فراموش‌شدنی نبوده و هیچ گاه از خاطره‌ها محو نمی‌شود.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری، در شرح بعضی از مطالب لازمه
  • «مثل، یک شعبه مهم از ادبیات هر زبان و نماینده ذوق فطری، قریحهٔ ادبی، افکار، عادات، اخلاق و احساسات اهل زبان است.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری، در شرح بعضی از مطالب لازمه
  • «مثل: «به این امید بنشین که قائم‌مقام از باغ درآید!» اشاره به واقعه قتل قائم‌مقام فراهانی به امر محمدشاه قاجار که یکی از جنایات تاریخی است می‌نماید و این دو مثل: «حرف‌های شاه‌طهماسبی می‌زند»، «کارهای شاه‌سلطان‌حسینی می‌کند» یک سلسله وقایع و حوادث ایران را در ایام سلطنت آخرین پادشاه صفوی به خاطرها می‌آورد.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری، در شرح بعضی از مطالب لازمه
  • «چه آسایشی خیزد از مرز و بومی// که جلاد بر وی کند مرزبانی»
    • قصیده‌ای، سروده در زندان کریم‌خانی شیراز/ ۱۲۹۵ خورشیدی
  • «امثال در زنده نگاه‌داشتن زبان فارسی عامل قوی و مؤثری بوده و در انجام این خدمت بزرگ به اشعار و سایر انواع سخن کمک می نماید.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری، در شرح بعضی از مطالب لازمه
  • «در مملکتی که تا دیروز محترم‌ترین اهالی آن علما، ادبا و ارباب صنایع بوده و فرمانروایانش تکریم و تشویق مؤلفین و نویسندگان را بر هرکار دیگر مقدم می‌داشتند، امروز بدبخت‌ترین سکنه آن دانشمندان و پست‌ترین کارهای آن نویسندگی و تألیف است.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری/ اعتذار و تشکر
  • «مثل قدیمی‌ترین ادبیات بشر است. انسان پیش از آن‌که شعر بگوید و قبل از آن‌که خط بنویسد اختراع امثال نموده و در محاورات خود به کار برده است. مبدأ پیدایش این نوع سخن بکلی مجهول و تعیین آن محال است.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری، در شرح بعضی از مطالب لازمه
  • «امثال نه تنها وقایع، حکایات و افسانه‌ها را ضبط می‌نماید، بلکه مانند اشعار عهده‌دار ضبط و نگه‌داری بعضی از لغات و اصطلاحات زبان و معانی اصلیهٔ آن‌ها نیز هستند.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری، در شرح بعضی از مطالب لازمه
  • «مرا جان بفرسود از این زندگانی// که در وی ندیدم دمی شادمانی// چه‌ها می‌توان یافت در آن حیاتی// که بر جان کُند بار ننگش گرانی»
    • سرآغاز قصیده‌ای، سروده در زندان کریم‌خانی شیراز/ ۱۲۹۵ خورشیدی
  • «نه مردی است سرپنجه زیردستان// شکستن به سرپنجه پهلوانی»
    • قصیده‌ای، سروده در زندان کریم‌خانی شیراز/ ۱۲۹۵ خورشیدی
  • «وقتی که علاقه و محبت اعراب و اروپاییان را نسبت به امثال زبان خود یا غفلت و عدم علاقه‌ای که ما ایرانیان در باره داستان‌های شیرین فارسی نشان داده‌ایم مقایسه می‌نمایم نه تنها افسرده و دلتنگ بلکه شرمسار و سرافکنده می‌شوم.»
    • مقدمه داستان‌نامه بهمنیاری/ تألیف و مؤلفین امثال

درباره او[ویرایش]

  • «ازجمله خصایل حمیده آن مرحوم صداقت و صفا و وفاداری او را باید ذکر کرد. این صفت پسندیده در گذشته همه آشنایان و دوستان را مجذوب او ساخته بود.»
    • سخنرانی دکتر سیاسی در مجلس یادبود بهمنیار
  • «باید اشاره شود که مرحوم بهمنیار از نخستین همکاران مشروطه‌خواهان در کرمان بودند و این همکاری را با تأسیس روزنامه معروف «دهقان» تکمیل کرد و به همین مناسبت از آن روز(۱۳۲۹ هجری قمری- ۱۹۱۱ میلادی) به «احمد دهقان» معروف گردید.»
  • «جالب این است که استاد بهمنیار، در زندان کریم‌خانی شیراز، زبان ترکی استانبولی را آموخت و صرف و نحوی بر زبان ترکی نوشت و بعدها اشعاری از این زبان به فارسی ترجمه کرد. علاوه بر آن باز درهمین زندان از بهرام نامی، احتمالأ زرتشتی، علم نجوم را هم آموخت.»
  • «داننده‌ای که حوزه دانش را// از نام نیک خویش پرآوا داشت// ذوقی لطیف و طبع روان چون آب// اندیشه‌ای به ژرفی دریا داشت»

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ